لبش آهنگ ترانهء روح كلى را به گوش مردمى منعكس ساخت كه پيش از آن، اين نغمه را نشنيده بودند. بدين جهت در ميان راههاى پر فروغ بلاغت او، و در تاريكىهاى گذشتهء خود، حيران ماندند، پس هركس شيفته و دلدادهء او گشت، هركس با او دشمنى ورزيد، از فرزندان جاهليت و نادانى است ".
او مى افزايد: " على از دنيا درگذشت، در حالى كه شهيد عظمت و بزرگوارى خود شد. از دنيا چشم پوشيد، در حالى كه نماز در ميان دو لبش بود. او درگذشت، در حالى كه دلش از شوق پروردگار پر بود. عرب، مقام و قدرش را نشناخت تا آنكه از همسايگان عرب، مردمى از پارس به پا خاستند و تفاوت ميان گوهر و سنگريزه را شناختند ". (1) 2. شبلى شميل دانشمند ماده گراى عرب، با وجود آنكه منطق كمونيستى والحاد وانكار ماوراء طبيعت را دارد، در مورد اين شخصيت والاى الهى و اسلامى، با لحن پرشور و ستايش آميزى مى گويد:
" امام على بن ابيطالب، بزرگ بزرگان جهان و يكتا نسخهء مان بود كه جهان شرق و غرب، در عالم قديم و جديد، صورتى بسان اين نسخه، ك مطابق اصل باشد، به خود نديده است ". (2) 3. جرج جرداق " نويسنده مسيحى ديگر، كه پنج جلد اثر بزرگ، پيرامون تحليل شخصيت و مكتب على (عليه السلام) ترسيم كرده است، مىنويسد:
" نزد تاريخ، حقيقت و واقعيت يكسان است، خواه بشناسى يا نشناسى. و چنين است كه شهيد نامى، پدر بزرگ شهيدان، على بن ابى طالب، صوت عدالت انسانى، شخصيت