است و بارها فرموده است: " كلكم راع وكلكم مسئول فالامام راع وهو مسئول "....
" هر كدام از شما نگهبان و مسئوليد، امام و پيشوا، نگهبان و پاسدار مردم و حقوق آنها است ". در عهدنامهء معروف خود به مالك اشتر، استاندارش، دستور فرمودند:
" مگر من اكنون برگردهء مردم مسلط هستم كه از من فرمان مى برند و همه در طاعت و پذيرفتن اوامر من هستند؟ اين طرز فكر فاسد و عامل زوال نعمت است... مردم يا برادرند، يا برابر و مساوى از نظر خلقت هستند.
امام در يكى از فرمانهاى خود كه به عنوان مأمورين گرد آورنده زكات و بيت المال صادر مى كند، اين چنين مى فرمايد:
" مبادا مسلمانى را تهديد و ارعاب كنيد يا آنچنان رفتار كنيد كه مردم از شما كراهت و نفرت داشته باشند. از هيچكس بيشتر از حقى را كه از مال مردم گرفته است وصول نكنيد. به خانههاى مردم سر زده وارد نشويد. بلكه با تمام وقار و آرامش، نه به صورت تهاجم و يورش، نخست سلام كنيد سپس بگوييد: بندهء خدا، ولى خدا و خليفهء او ما را فرستاده است كه حق خدا را از اموال شما بگيريم، آيا حق الهى در اموال شما هست يا نه؟ اگر گفتند نه بار ديگر به آنان مراجعه نكنيد، گفتهء آنان را بپذيريد و گفتار آنان را محترم بداريد. اگر فردى جواب مثبت داد با او همراهى كنيد، بدون آنكه او را بترسانيد يا تهديد كنيد. و هر چه را كه خود او پرداخت كرد، بدون عنف وزور بگيريد و بيشتر نخواهيد ". اين دستور بهترين و عالىترين ميزان رشد و تكامل مسلمانان را در حكومت عدل علوى نشان مى دهد. و نيز ثابت مى كند كه چگونه مى توان به جاى سوء ظنها و ناباورىها كه اساس حكومت امروز اين دنيا به اصطلاح متمدن و متجدد را نشان مى دهد، مى توان با اطمينان و اعتماد متقابل، مشكلات اجتماعى را حل كرد كه سياستمداران امروز جهان در حل آن، درمانده اند.
معيار انتخاب اين نوع روش دموكراسى و آزادى در هيچ نوع از حكومتهاى جهان وجود ندارد. امام على (عليه السلام) اساس گزينش و انتخاب حاكم را بر معيار فضيلت و شايستگى قرار مى دهد نه بر اساس وراثت و زور و ديكتاتورى و قلدرى. و خود آن حضرت در اين باره مى فرمايد: