قاضى بايد فردى باشد كه تملق و چاپلوسى در روح او أثر نگذارد، و تشويق و تقدير، از مسير واقعى منحرفش نسازد.
اى مالك! كار قضاوت را مرتبا در نظر بگير، و مورد بازرسى قرار بده. به قاضى آن قدر حقوق بده كه به خوبى و در كمال رفاه احتياجش را بر آورد و از مردم بى نيازش سازد.
قدر و مقام او را آن قدر بالا ببر، كه نزديكان تو به خود حق ندهند پشت سر او نزد تو سخن چينى كنند، و مطمئن باشد كه هيچ گاه غافلگير نخواهد شد و كسى قدرت بدگويى از او را نخواهد داشت. در امور قضايى، با دقت و عمق بيشتر توجه كن. زيرا در حكومت قبلى، اسلام زير دست اشرار قرار گرفته بود، زير دست كسانى كه هوى و هوس خويش را در آن اعمال مى كردند و مى خواستند آن را وسيله دنيا اصناف و كسبه گفته شد، بايد به اين نكته هم توجه داشته باشى كه عده اى از آنان در داد و ستد سختگير و تنگ نظر و داراى صفت " بخل " هستند. و جمعى نيز وجود دارند كه مواد غذايى مردم را، به اميد گرانى بيشتر، احتكار و ذخيره مى كنند تا در بازار كمياب شود و آنگاه آن را به بهاى گران تر بفروشند. و نيز در اين ميان عده اى زورگو و اجحاف كننده متعدى به حقوق ديگران، هستند. باتوجه به اين معايب، تلاش كن كه جلوى اجحاف و گرانفروشى را بگيرى و مخصوصا هرگز اجازهء احتكار به كسى ندهى، رسول خدا (صلى الله عليه وآله) احتكار را قدغن فرموده است. داد و ستد، بايد بر اساس ميزان عدل و داد باشد، و از تعدى و تجاوز به حقوق ديگران خوددارى شود. بايد مراقبت كرد كه در قيمت ها، اجحاف و تعدى نسبت به هىچكدام از دو طرف معامله (خريدارى و فروشنده) صورت نگيرد. " پس از آنكه دستور قدغن بودن احتكار را صادر كردى، اگر باز فردى اقدام به احتكار كرد، بايد او را به سزاى عمل خود برسانى و مورد عقوبت قرارش دهى و البته مجازات بايد متناسب با عمل ارتكابى هركس باشد، نه بيش و نه كم. (1)