آزادى از زنجير اسارت جهل و بى خبرى كه سرچشمه جسارت خودكامگان و توانايى آنها بر ادامه ظلمها و ستمهاست.
آزادى از زنجير هوى و هوس و حرص و آز و شهوت و كبر و غرور و نخوت و ساير رذايل اخلاقى كه بدتر از هر زنجير اسارت ديگريست و مبارزه در راه آن منطق اسلام جهاد اكبر شناخته شده است. مخصوصا در خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار همه جا روى مسأله جهاد با نفس آنچنان تأكيد شده كه در كمتر موضوعى اين چنين تأكيد شده است و بر خلاف آنچه بعضى مى پندارد اين گونه خطبه ها و كلمات تنها يك بحث اخلاقى را تعقيب نمى كند بلكه مستقيما با موضعگيرىهاى اجتماعى در برخورد با مسائل سروكار دارد، چرا كه مى بينم انگيزه بسيارى از شكستها، عقب گردها، توطئه ها و نابسامانيها و هرج و مرجهاى اجتماعى همان نقطه ضعفهاى اخلاقى، همچون خود محورى، حسادت، خودخواهى، انحصار طلبى، كبر و غرور، خودبينى و خودپسندى است.
4. نهج البلاغه منادى عدالت اجتماعى در دنيايى كه ظلم و جور و تبعيض و بى عدالتى همه جا را گرفته باشد و ظالمان مكيدن خون مظلومان را براى خود افتخار بشمرند هر نغمهء عدالت خواهى برخيزد گيرا و جذاب و اميد انگيز است تا چه رسد به اينكه طرحى همه جانبه در زمينه عدل و داد در همه ابعادش ارائه شود.
درخشندگى نهج البلاغه نيز يك دليلش همين است كه همه جا منادى عدالت و حمايت از مظلومان و ستمديدگان و پيكار آشتى ناپذير با ظالمان و ستمگران است.
نام پر افتخار على (عليه السلام) همه جا ياد آورنده اصول عدالت و دادگرى است و نام بر ابهت نهج البلاغه تنظيم خطوط آن را در خاطره ها مجسم مى كند، چرا كه خطبه ها نامه ها و كلمات قصار به هر مناسبت سخن از حمايت از مظلومان و پيكار با ستم پيشگان به ميان آمده است.
بنابر اين جاى تعجب نيست كه در محيط پر ظلم و فساد دنياى كنونى نهج البلاغه مرام نامه وآئين نامه مستضعفان را تشكيل دهد و آنان همواره چون تشنگان گرد اين