جاودانى شرق است. على بن ابيطالب است كه در قتال و كارزار، معنى ديگر دانسته بود، غير از آنچه ديگران دانستند، و به قصد و نيت ديگرى جنگ مى كرد. غير از آن نيتى كه ديگران داشتند. با زهد وورع، جهاد را برگزيد و در راه محبت به درماندگان و بيچارگان، به فتح قلعه ها پرداخت و كاخ دشمنان عدل و داد را با خاك يكسان كرد. او در مكارم اخلاق و صفات عاليهء انسانى، به حد كمال و اعلى رسيده بود. اى جهان، چه مى شد اگر هر آنچه در قدرت وقوته دارى به كار مى بردى و در هر زمان، على ديگرى با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش و با آن ذوالفقارش به عالم مى بخشيدى؟ ". (1) 4. ميخائيل نعيمه نويسنده بزرگ مسيحى و متفكر فلسفه و ادب معاصر عرب در پيشگفتار كتاب الامام على (عليه السلام) مىنويسد: " يك نويسنده و مورخ، هر چند نابغه و هنرمند باشد، هرگز نمى تواند هر چند در هزاران صفحه، تصوير كاملى از شخصيت على (عليه السلام) و محيط پر آشوب و فتنه انگيز او را ترسيم كند. زيرا آنچه اين عنصر كامل و با كمال عرب، ميان خود و خدايش انجام داده است، چيزى است كه هيچكس نشنيده و نديده است. پس در اين صورت هر چهره اى كه از شخصيت او ترسيم كنيم، ناچار مبهم و نارسا و اندك خواهد بود. او نه تنها قهرمان صحنهء پيكار و نبرد بود، بلكه در بينش ژرف و پاكى وجدان، و بيان قاطع، در برابر ستمگران، قهرمانى بزرگ به شمار مى رفت... اين بزرگى و عظمت او، هر چند روزگاران طولانى بر آن مى گذرد، ولى همواره مى تواند براى ما گنجينهء پر مايه اى باشد كه بدان توجه كنيم و امروز يا هر روز ديگر كه نيازى به برپايى زندگى شايسته و سربلند داشته باشيم، از آن روح پر خروش، الهام بگيريم. چون او، عنصر نامتناهى تفكر و انديشه، در هر زمان و مكان به شمار مى آيد ". (2) = + * * * + =
(٢٠٦)