انتظام ببخش و اصلاح كن. ترتيب وصول و پرداخت آن را چنان تنظيم كن كه بتواند مصلحت ماليات پردازان و مصالح عمومى كشور را تأمين سازد. اگر وضع ماليات اصلاح نپذيرد، ديگر امور نيز مختل و پاشيده خواهد شد. در اصلاح امور دارايى، با در نظر گرفتن مصلحت خراج پردازان است كه صلاح عمومى ديگران هم تأمين مى شود، و اصلاحات عمومى ديگر، بستگى به امور دارايى دارد. طبقات مختلف مردم همگى وابسته و طفيلى خراج و ماليات هستند.
" توجه دارى كه گرفتن ماليات، خود به خود كارى نيست كه تلاش و عنايت تو تنها بدان مصروف شود. بلكه عنايت و توجه به عمران و آبادانى كشور، در تو، بايد بيش از توجه به وصول ماليات باشد. چون با آباد بودن سرزمين است كه مى توان ماليات و خراج را از مردم مطالبه كرد. هر آن كس كه از مردم كشور ويران و غيرآباد، ماليات طلب كند، در حقيقت كشور را بيش از پيش ويران كرده است و بندگان خدا را به هلاك و تباهى كشانيده است. فرمانروايى چنين فردى، خيلى زود سپردى مى شود و به پايان مى رسد.
اگر خراج گزاران و ماليات پردازان، از سنگينى آن ناليدند و به زبان آمدند، يا اگر از پيدايش آفات زمينى و آسمانى، از بى آبى و نيامدن باران، از جريان سيل يا خسارات زراعت و غير آن، تو شكايت آوردند، به اندازه اى كه در كارشان اصلاح و گشايش پديد آيد، به آنها تخفيف بده! و از مالياتشان كم كن. نبايد اين كم كردن به نظر تو سنگين بيايد، زيرا كه آن تخفيف، خود خيره اى است كه ثمرهء و نتيجهء آن به خود تو باز مى گردد و عايد حكومتت مى شود و اعتماد ملت را به حاكم و فرمانروا بيشتر جلب مى كند و بر شدت علاقه و همكارى و حس تعاون آنان مى افزايد. اين اعتماد و پشتيبان ملت است كه مى تواند كشور را آباد سازد و فرمانروايان را در نظر مردم آراسته و پيراسته نشان دهد.
بدينسان، مى توانى نيروى عمومى را پشتيبان خود سازى و با برخوردارى از نيروى عمومى و قدرت ملى، مى توان كارهاى مهم ترى انجام داد وآثار عدل و داد بيشترى را متجلى ساخت. عامل تمام اين كمك ها و پشتيبانىهاى مردم، رضايت و خشنودى آنان است و خشنودى و رضايت ملت در پرتو علاقه و دلسوزى فرمانروا به دست مى آيد.