نگريسته اند، بارى، دانشمندان غير اسلامى، تنها با نگاه علم و از چشم تحقيق وتتبع در احوال شخصيت، بى نظير و يگانه، زندگى او را مورد تحقيق و تدقيق قرار داده اند و آنگاه، چنان شيفته و مبهوت مانده اند كه گفتارشان نيز از اثرات اين بهت و شيفتگى بدور نمانده است.
در همين باره، شاعر مشهور معاصر، شهريار تبريزى نيز قطعه اى پر معنا دارد كه چنين مى گويد:
گواه فضل تو آن به، كه دشمنان باشند * مثل خوش است و به مصداق خوشترى هم وصل يكى به گفتهء شبلى، شميل زنديق * ببين كه گفته به وصف على، خطابى فصل " على است نسخهء فردى كه شرق و غرب جهان * دگر نديد، سوادى از او، مطابق اصل " آنچه در پى مى آيد، گلچينى از ميان هزاران هزار گفته و نوشته در اين مورد، و مصداق قطرهء آبى از درياست، ورنه به تحقيق، اگر تنها فهرستى از عنوان كتابها و رسالات نوشته شده پيرامون على را، گرد آوريم، خود به دهها جلد كتاب قطور بالغ خواهد شد...
1. جبران خليل جبران نويسنده پر شور و حماسه آفرين مسيحى، در باره آن يگانهء دوران ها در نامه اى كه به جرداق مىنويسد چنين مىنگارد:
" در ميان بزرگان تاريخ كمتر شخصيتى است كه مردم در ذكر خير او همانند على اتفاق نظر داشته باشند. به عقيدهء من، فرزند ابيطالب، نخستين عربى است كه ملازمت و مجاورت روح كلى را برگزيد و با آن، همراز و دمساز گرديد. او نخستين عربى بود كه دو