" اى مالك! به هوش باش كه هرگز زمينى را به عنوان تيول واقطاع (اقطاع آن است كه قسمتى از زمين مردم از طرف حاكم يا فرمانروا به فردى واگذار يا هديه شود) به خويشان خود ندهى. هرگز نبايد بگذارى هىچكدام از نزديكان و كسان تو، به طمع سوء استفاده وغارت و چپاول بيت المال بيفتند. يا به اين فكر باشند كه تو زمينى يا مزرعه اى را به تصرف و تملك شان در آورى، تا از اين طريق به املاك مجاور تعدى كنند. يا جلوى آب اراضى همسايه را بگيرند. يا از انجام كارى كه وظيفه دارند شانه خالى كنند. يا هزينه اى را كه بايد مشتركا بپردازند، تنها به يك نفر يا چند نفر از همسايه ها تحميل كنند. زيرا در آن صورت خوشى و سود اين اعمال را آنها خواهند برد، اما خسران و زيان آن، در آخرت و بال گردن تو خواهد شد ".
پيمان صلح با دشمن دربارهء بستن پيمان با دشمن، امام و پيشواى شيعيان، به يار وفادار و شاگرد فداكار خود، چنين مى گويد: " هرگاه دشمن، دست صلح به سوى تو دراز كرد و تو مى دانى كه رضايت خدا هم در برقرارى آن صلح است، دست او را رد مكن و آن را بپذير، چون صلح موجب آسايش سپاهيان و آرامش خاطر تو و مردم، و نيز باعث امنيت شهرها و آبادىهاست. اما به هوش باش كه دشمن ماوراء چتر صلح، خيمه نيرنگ و شبيخون نزند. چه بسا، با آن وسيله خود را به تو نزديك مى سازند، تا بتوانند غافلگيرت كنند، در اين گونه موارد، در كمال حسن نيتى كه به كار مى برى، احتياط و اعتماد كور كورانه به دشمن را، از خود دور ساز! ". " حق و حقيقت را بپذير، خواه از نزديكان تو باشد يا از بيگانگان، و در پذيرفتن واقعيتها بردبار باش، هر چند به ضرر و زيان خودت يا نزديكان و اهل و عيالت باشد. با پذيرش واقعيت منتظر عواقب و نتايج خوب آن باش چون نتيجه و عاقبت آن پسنديده و مطلوب خواهد بود.
آگاهى دادن مردم از جريان امور " هرگاه، مورد پيش آمد كه مردم گمان برند كه تو ظلم و ستم كرده اى، و تو دريافتى كه حقيقت امر بر آنان پوشيده مانده است، عذر و علت انجام آن كار را فاش ساز و بگذار كه آنها از علت واقعى و جريان حقيقتى آنچه پيش آمده است مطلع شوند، و تو نيز