و احساسهاى مطلق، كارى ساده نيست، چرا كه اينجا، سخن از شخصيت بى همتايى در ميان است كه در آستانه اش، دوستان به محبت و دشمنان و مخالفان به حيرت ايستاده اند، مردى كه جهان علم و فضيلت، در برابر شخصيت ملكوتيش، به تعظيم و تكريم برخاسته، فروغى در بالاى برجهاى ديدهبانى، كه همه زواياى پهنهء حيات قداست ها، زيبائى ها و احساسهاى مطلق، كارى ساده نيست، چرا زمانهاى آينده را به گردش در مى آورد، شخصيتى كه عهده دار ابديت تعالى و الهى، و مراقب جدى ارزشها و معيارهاى اصيل اسلام، و نشان دهندهء متن رسالت انسانى پيامبران الهى است.
مربى نمونه اگر كسى، در انديشه تربيت نفس و تنظيم اخلاق و جوياى راه سلوك حقيقت تقوايى باشد، بايد در مكتب عرفان و تربيت او وارد شود، تا او را، با آن همه قدرت با آن حكومت گسترده، با كفش وصله دار و جامهء كرباسين و نان جوين، و در همنشينى و انس با فقير و مسكين ببيند، و نيمه شب او را در نظر آورد كه چگونه هنگامى كه همه خلايق در خوابند، تنها چشمان ستارگان و چشمان اوست كه بيدار است و در ميان نخلستان يا در محرباب مسجد كوفه، دستش را به سوى آسمان برداشته است و بدنش مىلرزد و اشكش مى ريزد و از روز واپسين مسئوليت سنگين الهى، نگران است. هنوز صداى ملكوتى او از شهر كوفه طنين انداز است كه مى گفت:
" به خدا قسم همين كفش وصله دار، نزد من از زمامدارى بر تودهء شما عزيزتر است. مگر اينكه در پست زمامدارى حقى را برپا سازم يا امر باطلى را از بين ببرم ". بدينسان است كه على (عليه السلام) به گفتهء " ميخائيل نعيمه " نويسنده معاصر لبنانى، كه در مقدمه كتاب " الامام على " تأليف نويسنده و محقق و مورخ مسيحى لبنان " جرج جرداق " نوشته است:
"... على (عليه السلام)، تنها در ميدان جنگ قهرمان نبود، در همه جا قهرمان بود، در صفاى دل، پاكى وجدان، سحر بيان، عمق و كمال انسانيت، شور و حرارت ايمان، بلندى همت