است كه فلان مقدار به فقراى فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و در راه از بين رفته ضامن است و اگر كوتاهى نكرده و تعدى هم ننموده ضامن نيست.
(مسأله 2727): هر گاه انسان كسى را وصى كند و بگويد كه اگر آن كس بميرد فلانى وصى باشد، بعد از آن كه وصى اول مرد، وصى دوم بايد كارهاى ميت را انجام دهد.
(مسأله 2728): حجى كه بر ميت واجب است و بدهكارى و حقوقى را كه مثل خمس و زكات و مظالم ادا كردن آنها واجب مىباشد، بايد از اصل مال ميت بدهند اگر چه ميت براى آنها وصيت نكرده باشد.
(مسأله 2729): اگر مال ميت از بدهى و حج واجب و حقوقى كه مثل خمس و زكات و مظالم بر او واجب است زياد بيايد، چنانچه وصيت كرده باشد كه ثلث يا مقدارى از ثلث را به مصرفى برسانند، بايد به وصيت او عمل كنند و اگر وصيت نكرده باشد، آنچه مىماند مال ورثه است.
(مسأله 2730): اگر مصرفى را كه ميت معين كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيت او در بيشتر از ثلث در صورتى صحيح است كه ورثه حرفى بزنند يا كارى كنند كه معلوم شود وصيت را اجازه نمودهاند و تنها راضى بودن آنان كافى نيست. و اگر مدتى بعد از مردن او هم اجازه نمايند صحيح است، و چنانچه بعضى از ورثه اجازه و بعضى رد نمايند وصيت فقط در حصه آنهائى كه اجازه نمودهاند صحيح و نافذ است.
(مسأله 2731): اگر مصرفى را كه ميت معين كرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، و پيش از مردن او ورثه اجازه نمايند، بعد از مردن او نمىتوانند از اجازه خود برگردند.
(مسأله 2732): اگر وصيت كند كه از ثلث او خمس و زكات يا بدهى ديگر او را بدهند، و براى نماز و روزه او اجير بگيرند، و كار مستحبى هم مثل