((سوم)) مرد بواسطه غائب بودن يا مانند آن از زن خود جدا باشد بطورى كه نتواند بفهمد كه زن از خون حيض و نفاس پاك است يا نه، ولى در اين صورت بنابر احتياط لازم بايد مرد صبر كند تا حد اقل يك ماه از جدا شدنش از زن بگذرد و بعد او را طلاق دهد.
(مسأله 2510): اگر زن را از خون حيض پاك بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود كه موقع طلاق در حال حيض بوده، طلاق او باطل است و اگر او را در حيض بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود پاك بوده، طلاق او صحيح است.
(مسأله 2511): كسى كه مىداند زنش در حال حيض يا نفاس است، اگر از او جدا شود مثلا مسافرت كند و بخواهد او را طلاق دهد، بايد تا مدتى كه يقين يا اطمينان پيدا كند كه زن از آن حيض يا نفاس پاك شده صبر نمايد، و بعدا چنانچه بداند كه او در حالت پاكى است مىتواند او را طلاق دهد، و همچينين است اگر شك داشته باشد در صورتى كه آنچه را كه در كيفيت طلاق غائب در مسأله (2509) گذشت مراعات كند.
(مسأله 2512): اگر مردى كه از زن خود جدا شده بخواهد زن خود را طلاق دهد چنانچه بتواند اطلاع پيدا كند كه زن او در حال حيض يا نفاس است يا نه، هر چند اطلاع او از روى عادت حيض زن، يا نشانههاى ديگرى باشد، كه در شرع معين شده، اگر او را طلاق دهد و بعدا معلوم شود كه در حال حيض يا نفاس بوده، طلاق او صحيح نيست.
(مسأله 2513): اگر با عيالش كه از خون حيض و نفاس پاك است نزديكى كند و بخواهد طلاقش دهد، بايد صبر كند تا دوباره حيض ببيند و پاك شود، ولى زنى را كه نه سالش تمام نشده، يا معلوم است كه آبستن است، اگر بعد از نزديكى طلاق دهند اشكال ندارد، و همچنين است اگر يائسه باشد