تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزههائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد طعام يعنى گندم يا جو يا نان و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد، و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزههائى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط واجب آنست كه براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد.
(مسأله 1713): اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد، و بعد از رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزههائى را كه نگرفته قضا نمايد، و نيز اگر در ماه رمضان غير از مرض عذر ديگرى داشته باشد، و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود، و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزههائى را كه نگرفته بايد قضا كند و بنابر احتياط واجب براى هر روز يك مد طعام نيز به فقير بدهد.
(مسأله 1714): اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد، و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود، و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند و براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد.
(مسأله 1715): اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقتى تنگ شود، و در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضا را بگيرد، و بنابر احتياط براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و همچنين است، اگر بعد از بر طرف شدن عذر تصميم داشته باشد كه روزههاى خود را قضا كند، ولى پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند.
(مسأله 1716): اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد، بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد، و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد طعام به فقير بدهد.