اول: آن كه در بين نماز يكى از شرطهاى آن از بين برود، مثلا در بين نماز بفهمد لباسش كه ساتر است غصبى است.
دوم: آن كه در بين نماز عمدا يا سهوا يا از روى ناچارى، چيزى كه وضو يا غسل را باطل مىكند پيش آيد، مثلا بول از او بيرون آيد، هر چند - بنابر احتياط - پيش آمدن آن پس از تمام شدن سجده آخر نماز از روى سهو يا ناچارى باشد، ولى كسى كه نمىتواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند، اگر در بين نماز بول يا غائط از او خارج شود، چنانچه بدستورى كه در احكام وضو صفحه ((51)) گفته شد، رفتار نمايد نمازش باطل نمىشود، و نيز اگر در بين نماز از زن مستحاضه خون خارج شود، در صورتى كه بدستور استحاضه رفتار كرده باشد نمازش صحيح است.
(مسأله 1136): كسى كه بى اختيار خوابش برده، اگر نداند كه در بين نماز خوابش برده، يا بعد از آن لازم نيست نمازش را دوباره بخواند، به شرط آن كه بداند آنچه از نماز بجا آورده باندازهاى كه عرفا آن را نماز بگويند بوده است.
(مسأله 1137): اگر بداند به اختيار خودش خوابيده و شك كند كه بعد از نماز بوده، يا در بين نماز يادش رفته كه مشغول نماز است و خوابيده نمازش با شرطى كه در مسأله پيش گفته شد صحيح است.
(مسأله 1138): اگر در حال سجده از خواب بيدار شود و شك كند كه در سجده آخر نماز است، يا در سجده شكر، چنانچه بداند كه بىاختيار خوابش برده، بايد آن نماز را دوباره بخواند، و اگر بداند به اختيار خودش خوابيده و احتمال دهد كه از روى غفلت در سجده نماز خوابيده نمازش صحيح است.
(سوم) از مبطلات نماز آنست كه دستها را به قصد خضوع و ادب روى