وقت باقى است يا مأيوس از بر طرف شدن آن باشد مىتواند در اول وقت تيمم كند و نماز بخواند، ولى اگر مأيوس نباشد بايد صبر كند تا عذرش بر طرف شود و چنانچه عذر او بر طرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند، و لازم نيست بقدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلكه اگر براى مستحبات نماز نيز مانند اذان و اقامه و قنوت اگر وقت دارد مىتواند تيمم كند، و نماز را با آن مستحبات بجا آورد. و در عذرهاى ديگر غير از موارد تيمم اگر چه مأيوس نباشد كه عذر او بر طرف شود جايز است اول وقت نماز بخواند، ولى چنانچه در اثناء وقت عذرش بر طرف گردد لازم است اعاده نمايد.
(مسأله 761): كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويات را نمىداند و احتمال مىدهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد، و بواسطه ياد نگرفتن مخالفت حكم الزامى نمايد بايد براى ياد گرفتن اينها نماز را از اول وقت تأخير بيندازد، ولى اگر به اميد آن كه بر وجه صحيح نماز را انجام دهد در اول وقت مشغول نماز شود، پس اگر در نماز مسألهاى كه حكم آن را نمىداند پيش نيايد، نماز او صحيح است، و اگر مسألهاى كه حكم آن را نمىداند پيش آيد، جايز است به يكى از دو طرفى كه احتمال مىدهد عمل نمايد و نماز را تمام كند. ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند، و اگر صحيح بوده اعاده لازم نيست.
(مسأله 762): اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه مىكند، در صورتى كه ممكن است، بايد اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند، و همچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فورا آن را بجا آورد پيش آمد كند. مثلا ببيند مسجد نجس است بايد اول مسجد را تطهير كند، بعد نماز بخواند، و چنانچه در هر دو صورت اول نماز بخواند معصيت كرده، ولى نماز او صحيح است.