شرح بزمها وعياشيهاى او در اين بحث فشرده نمىگنجد. تنها در اينجا اضافه مىكنيم كه " سيوطى " مىنويسد: او چهار هزار كنيز در كاخ خود داشت كه از همهء آنها كام جسته بود! (1) " مسعودى "، مورخ نامدار، مىگويد: در هيچ زمان و هيچ عصرى، مانند دوران حكومت متوكل، پول خرج نمى شد! (2) يك سند تاريخى " ابوبكر خوارزمى "، نويسندهء بزرگ عصر آل بويه (م 383 يا 393)، طى نامه اى كه در آن، سختگيريهاى عباسيان نسبت به شيعيان و مظلوميت سادات و شيعيان را شرح مىدهد، انگشت روى جنايتهاى متوكل مىگذارد و از اين جشن ننگين نيز ياد مىكند.
پيشوايى از پيشوايان هدايت و سيدى از سادات خاندان نبوت از دنيا مىرود، كسى جنازهء او را تشييع نمى كند و قبر او گچكارى نمى شود، اما چون دلقك مسخره باز و بازيگرى از آل عباس بميرد تمام عدول (عدول دارالقضاء) و قاضيان در تشييع جنازهء او حاضر مىشوند و قائدان و واليان براى او مجلس عزادارى به پا مىدارند! دهريان وسوفسطائيان از شر ايشان (آل عباس) در امانند، ليكن آنها هر كس را شيعه بدانند به قتل مىرسانند. هر كس نام پسرش را " على " بگذارد، خونش را مىريزند. شاعر شيعه چون در مناقب وصى و معجزات نبى شعر بگويد، زبانش را مىبرند و ديوانش را پاره مىكنند.
هارون، پسر خيزران (مقصود واثق خليفه است) و جعفر متوكل در صورتى به كسى عطا مىكردند و بخشش مىنمودند كه به آل ابى طالب دشنام گويد، مانند عبد الله بن مصعب زبيرى ووهب بن وهب بحترى ومروان بن ابى حفصهء اموى وعبد الملك بن قريب اصمعى وبكار بن عبد الله زبيرى. مدت هزار ماه در منبرها به أمير المؤمنين ناسزا گفتند (مقصود مدت حكومت بنى اميه است) اما ما در وصايت او شك به خود راه نداديم.