بعدى، اموال تو را توقيف نمايد. من از گفتهء او برآشفتم و او را فحش داده، طردش كردم، او از پيش من بيرون رفت.
چون خودم تنها ماندم به فكرم رسيد: چه ضررى دارد، احتياط را از دست ندهم، اگر جريانى پيش آيد، برنده خواهم بود و اگر نه اين كار ضررى بر من نخواهد داشت، لذا به خانهء متوكل آمده هر چه در آن جا داشتم، خارج نموده و هر چه در خانه داشتم به دست اقوام خود، سپردم، در منزلم فقط، حصيرى ماند كه روى آن مىنشستم.
چون شب چهارم رسيد، متوكل (توسط پسرش وعده اى از اتراك) كشته شد. من و اموالم در اين جريان، سلامت ماند، اين پيشامد سبب شد كه من، مذهب شيعه را اختيار كرده و به خدمت امام رسيدم و ملازم، خدمتش شدم و خواستم كه براى من دعا كند، و به راستى، تحت ولايت او درآمدم. (1) البته نمونههائى از اين نوع تفاسير و توضيح معانى آيات در كتابهاى حديثى و تفسيرى فراوان مىباشند ما محض اختصار به موارد فوق بسنده نموديم طالبيين تفصيل مىتوانند به تفاسير مأثور و كتابهاى حديثى معتبر مانند: اصول كافى، من لا يحضره الفقيه، استبصار، تهذيب و ديگر منابع معتبر روائى مراجعه فرمايند.