منع زيارت امام حسين (عليه السلام) در دوران حكومت متوكل عباسى در سال 237 هجرى به امام خبر رسيد كه اهل سواد كوفه به زيارت قبر ابى عبد الله مىآيند و اجتماع مىكنند. او، جمعى از سربازان را معين نمود تا قبر شريف را خراب و مردم را متفرق سازند باز آنان در موسم حج زيارت اجتماع كردند و از كشته شدن باكى نداشتند و هيچ كس را جرأت بر متفرق ساختن آنان نبود تا اينكه قومى از يهود را اجير كردند و آنان به اين كار شنيع اقدام كردند. (1) 8. دعوت امام به ديدن رژه سپاه نوشتهاند، متوكل عباسى سپاه خود را كه نود هزار تن از اتراك بودند و در سامراء اقامت داده بود، امر كرد كه هر كدام توبرهء اسب خود را از گل سرخ پر كنند و در ميان بيابانى وسيعى در موضعى، روى هم بريزند و آنان اين چنين كردند و آن همه به منزلهء كوهى بزرگ شد، اسم آن، تلى را " مخالى " (2) نهادند آنگاه متوكل بر روى آن تل بالا رفت و حضرت امام على النقى را نيز به آنجا طلبيد و صريحا گفت شما را اينجا طلبيدم تا سپاهيان مرا مشاهده كنيد و از پيش دستور داده بود كه لشكريان با آرايشهاى نظامى و اسلحهء تمام و كمال، حضور پيدا نمايند و غرض او آن بود كه شوكت و اقتدار خود را بنماياند تا مبادا آن حضرت يا يكى از اهل بيت او ارادهء خروج بر او داشته باشند. (3) 9. داروى يك بيمار (4) زيد نامى، يكى از نوادگان امام زين العابدين (عليه السلام) گويد:
" در سامرا به بستر بيمارى افتاده بودم و سخت در تاب و تب و اضطراب به سر مىبردم كه در دل شب، طبيبى به بالين سرم آوردند. او نسخه اى براى من نوشت كه به دست آوردن آن در شب، امكان پذير نبود و بنا شد كه صبح آن را تهيه كنند، ولى درد همچنان به شدت