تبرى نموده و با آنان مبارزه مىكرد و تلاش مىنمود كه با طرد آنان، اجازه ندهد لكهء ننگى بر دامن تشيع بنشيند.
شايد بتوان گفت: علت پيدايش اعتقادات افراطى آنان، و ساير عقايد پوچ و بى اساس، امور زير بوده است:
الف) كرامتها، آگاهى غيبى و ديگر امور خارق العاده اى كه از امام مشاهده مىشد و اين گروه كه قادر به توجيه وتحليل صحيح و پختهء اين گونه مسائل نبودند، آنها را دستاويز خرافات و بدعتها و حركتهاى ضد اسلامى قرار مىدادند.
ب) اين گروه منحرف، مىخواستند قيود و حدود و ضوابط اسلامى را زير پا گذاشته، طبق ميلها و هوسهاى خود رفتار كنند، از اين رو تمام محرمات اسلامى را حلال مىشمردند.
ج) چشم طمع به اموال مردم دوخته بودند و مىخواستند وجوهى را كه شيعيان به ائمه مىپرداختند به چنگ آورند.
در هر حال غلات گروه خطرناك و گمراه كننده اى بودند كه سران آنان افرادى همچون اشخاص زير بودند:
1. على بن حسكهء قمى.
2. قاسم يقطينى.
3. حسن بن محمد بن باباى قمى.
4. محمد بن نصير فهرى.
5. فارس بن حاتم.
به عنوان نمونه، عقيدهء على بن حسكه بدين قرار بود:
الف) امام هادى (عليه السلام) خدا و خالق و مدبر جهان هستى است!
ب) ابن حسكهء، نبى و فرستاده از جانب امام براى هدايت مردم است!
ج) هيچ كدام از فرائض اسلامى از قبيل زكات، حج، روزه و... واجب نيست!
محمد بن نصير فهرى نيز مىگفت: