شهادت شهادت در راه خدا و در مسير تبليغ آئين حق، زينت اولياى خدا وحليت واقعى پيشوايان راه حق و حقيقت مىباشد، به حدى كه كمتر پيشوايى را سراغ داريم از اين فيض عظيم محروم گرديده باشد.
چه سعادتى بالاتر از اين رتبت و منزلت كه انسانى، فداى هدف و آرمان مقدس خويشتن گردد گر چه تشبيه بسيار نارسا و ناتوان است ولى در بيان مقصود گريزى از به كارگيرى آن نيست پروانه با آن همه ضعف و نقص ادراكى و جسمى، وقتى عاشق شمع وواله زيبايى وتلألؤ نور آنست آنقدر در اطراف آن پر مىزند تا خود را فدا و فناى محبوب خويش مىسازد. اولياى الهى كه سرخيل عاشقان خدا والهان راه دين هستند. خود مروج شهادت و سرچشمهء فداكارى و ايثار مىباشند ارتباط و علائق آنان به خاك، مال و منال و ديگر ابزار زندگى نوع علاقهء مجازى و گذرا مىباشد.
آنان به حيات مادى به منزله پلى مىنگرند كه مىبايست عبور كرد و كارى به مهندسى، ابزار و آلات و نحوهء ساختمان آن ندارند مگر نه اينست اين سخن از امام سجاد زين العابدين و شرف العارفين صادر شده است جائى كه مىفرمايد: " ألدنيا قنطرة فأعبروها ولاتعمروها " دنيا به منزلهء پلى است جهت عبور و مرور از آن عبور كنيد و به تعمير آن، خود را مشغول نسازيد، اين عدم علاقه، به معنى ترك تعلقات و وابستگيهاى ذاتى است به ترتيبى كه دنيا دوستان و حريصان مال و منال دو اسبه به سوى آن مىتازند و خود دنيا را غايت و هدف اصلى حيات مىپندارند غافل از اينكه ذات نايافته از هستى بخش، كى تواند كه شود هستى بخش، دنيايى كه خود دائم در حال تغيير و تبديل و زوال و فنا است چگونه مىتواند خود آرام بخش و تسكين آفرين و ثابت و پايدار باشد كه علاقه و گرايش داوطلبان را به صورت ثابت و پايدار به خود جلب نمايد؟ و حقايق ثابت و اصول پايدار حيات را زير سوال ببرد.
پيشوايان معصوم (عليه السلام) ما به كشاورزى، باغ، دامدارى، نخلستان و حفر چاه و چشمه