است. درست است كه آن قائد بزرگ، بى اندازه ناراحت و غمگين است، ولى او چون از همان آغاز عمر، سير خط خود را تعيين كرده و به غير از حق راهى و به غير از حقيقت هدفى، نداشته است، " علي مع الحق يدور كيفما دار " از اينرو دلگرمى خاصى به همراهى با حق و عدالت داشت و چون روح عظيم و نفس ملكوتى وى همواره به نور معنويت منور و از زلال حقيقت سيراب و سرشار است، جان با صفاى او از اين جهت سر سبز و خرم است و از اينرو، در اين حال، با اينكه غصههاى فراوان و نگرانيهاى گوناگون از بدى وضع حاضر و تشنج محيط سياسى و آيندهء تاريك مسلمين، سطح ظاهر دل او را سخت متلاطم كرده و چشم گريان فرزندان و بستگانش قلب حساس او را آزار مى دهد، ولى در عين حال در اعماق روح و دل با ايمان خود، يك نوع آرامش و كاميابى و سعادت مخصوصى را احساس مى كند و در يك نوع انبساط وابتهاج خاصى غرق است كه عالم كثيف ماده را براى اهلش مى گذارد و مى گذرد و دل مشتاق و روح سبك سير او شاد و خرم است، كه از جهان تنگ و محدود طبيعت آزاد شده، به سوى جهان بى نهايت و عالم ابديت و فضاى صفا و نور و بهجت و سرور بال مى گشايد....
خرم آن روز كزين منزل ويران بروم * راحت جان طلبم و زپى جانان بروم دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت * رخت بر بندم و تا ملك سليمان بروم در اين لحظات اخير كه چشم به جهان ديگر گشوده و سرگرم حضور و وصال بود، ديگر توجهى به اشك و ناله فرزندان ننمود، و لبخندى كه براى وى خيلى شيرين و براى جهان اسلام بسيار تلخ بود، بر لبهايش نقش بست. و در ميان اشك ريزان و آه سوزان فرزندانش، براى هميشه چشم از دنيا فرو بست و دست از جهان برافشاند و عالم اسلام را در يك غم و ماتم عميق و غير قابل جبران فرو برد. درود گرم شيعيانت بر روان پاكت باد!
اى فرزند ابى طالب. سلام عاشقانهء تشنگان حق و عدالت نثار آستان قدمت باد! اى شهيد حق و عدالت.... (1)