هر يك آنستكه سيب وبه را از تخم وپوست وبالنگ را از ترشى پاك كرده بقدر انگشتى ريزه كنند وطبخ نمايند تا پخته كردد واز آب بيرون او آورده عسل وشكر را از آب او بقوام آورند وبعد از آن جرم هر يك با آن چندان بجوشانند كه رطوبت آب درجرم هيچيك نماند مرباى نارنج وليمو جهة قطع صفرا وتقوية معدهء حاره ودل نافع است پوست بيرون هر يك را خراشيده با دانه كش دانها بيرون آورند ودر آب بجوشانند تا تلخى كه داشته باشد زايلشود ونرم گردد وپس با عسل وشكر به دستورى كه گذشت بجوشانند مرباى زنجبيل كه زنجبيل پرورده گويند جهة تقوية باه وكرده ومثانه وهضم طعام ومعدهء بارده وتب بلغمى وسوداوى نافع ومدر بولست زنجبيل را بيست روز در آب بخيسانند وخشك كرده با آب واندك عسل بجوشانند تا نرم شود پس ريزه كرده عسل كف گرفته چندان بريزند كه آن را بپوشاند وبگذارند تا مزاج بگيرد مرباى هليله مقوى معده وهاضمه ومجفف رطوبة معده وملين طبع وجهة ضعف جگر ودماغ ورياح بواسير وسودائيكه از احتراق بلغم بهم رسيده باشد نافع است صد عدد هليلهء كابلى بزرگ را در آب بقدريكه او را بپوشاند بخيسانند وپنجاه م خاكستر چوب تاك بر آن ريزند وهر سه روز يكبار آب وخاكستر را تغيير دهند وبعد از ده روز هليله را بشويند وبا قدرى آب كه آن را بپوشاند وبا يك كف جو مقشر چندان بجوشانند كه جو پخته شود پس بيرون آورد چه از آب خشك كنند واز جو پاك سازند وبا سر ميخى ده سوراخ هر عدديرا كرده با عسل كف گرفته بقدر فرو گرفتن آن در ظرفى كنند وبه روز بگذارند وعسل را تغيير دهند وچون جوشن بايد داد تا خاطر جمعشود كه ديگر رطوبتى از آب برداشته بود در آن نمانده است بعد از آن با عسل كف گرفته بقدريكه او را بپوشاند در ظرفى نگاهدارند واگر خواهند كه قويتر گردد بازاى هر صد عدد هليله از هر يك ادويه كه در مرباى شقاقل مذكور شد يكوقيه واضافه نمايند ورد مربا عسلى او را به فارسى گل انگبين نانمند ومعرب او جنجبين وشكرى او را به فارسى گل شكر و گلقند گويند وبه عربى حلنجبين شكرى وقوة گل انگبين تا چهار سال وگلقند تا دو سال باقيست وعسلى در آخر دويم گرم وخشك وشكرى در اول دويم گرم ودر پيوسته معتدل وهر دو مقوى دماغ ومعده ومجفف رطوبة غريبهء معده وبعد از غذا مانع صعود بخاراة بدماغ انه وعسلى جهة مبرودين وفضول بارده اوفق وجهة درد مفاصل ونقرس وفالج وتقليت سنگ كرده ومثانه وعسر البول وبا ربع آن زيره جهة تحليل رياح غليظه ودرد كمر وهضم طعام نافع وچون او را با تربد وتخم كرفس جوشانيده صاف نمايند ومكرر بنوشند جهة ازالهء لقوه وفالج واسترخاى لسان وابتداى مفاصل مجرب دانستهاند وشكرى او را جهة محرورين ويا بس المزاج اوفق جهة ابتداى وسواس وجنون نافع است وچون كلقند را با مثل او اسطو خودوس بالسويه واز مرباى بنفشه نصف گلقند ممزوج نموده مداومته نمايند جهة ازالهء رمد كهن وبخار و ضعف باصره ودرد سر وشقيقه واخلاط سوخته ورفع سدر مجرب مىدانند وچون با تمر هندى وعناب بجوشانند جهة ازالهء سدد بغايت مفيد است وهر دو قسم گلقند را چون بجوشانند وصاف نمايند نايب مناب شربت ودرد مكرر است وگويند مضر جگر ومورث تشنگى است ومصلح او خشخاش وقدر شربتش در طبيخ تا 14 ل واز جرمش 4 ل است وطبيخ او بايد با شش ومثل او آب باشد تا بثلث رسد وضرر او بجگر بخلاف قياس وتجربه است صفة آن گلسرخ را از تخم واقماع پاك كرده بدست چندان بيفشارند كه خوب درهم شود وبافتد بسايند وتا سه روز هر روز صبح وشام بر همزننند وبعد از آن چهلروز در آفتاب بگذارند وهر گاه شكر كمى كند اضافه نمايند وبايد وزن شكر وگل مساوى باشد وعسلى را بايد بوزن گل عسل كف گرفته اضافه نموده در آفتاب گذاشت مرباى زردك جهة تصفيهء صوت وثقيهء مديه ومنع نوازل وسرفه وضعف معده وجگر وبدى هضم واستسقا وضعف باه بيعديليست اردك را ريزه كرده بجوشانند تا مهرا شود وعسل اضافه نموده بجوشانند تا با آب زردك جوشيده بقوام رسد پس بازاى هر صدل او اين ادويه را كوفته وپخته اضافه نمايند عود قمارى قرنفل دارچينى زنجبيل ميل جوز بوا زرنباد كبابه از هر يك نيم ل بنفسج مربا به فارسى خميرهء بنفشه نامند مسهل صفرا وملين طبع وجهة خشونة حلق وسرفه حار وترتيب دماغ وآلات تنفس وتبهاى حار وحرقة البول ونزلات نافع است بنفشه ء تازه را از اقماع وساق پاك كرده با نصف وزن آن شكر كوبيده در افتاب چند روز بگذارند وهر روز بر همزنند واگر شكر كمى كند قدرى اضافه نمايند واگر بنفشهء تازه نباشد بنفشهء خشك پاك كرده را در آبى كه در آن بنفشه را چند جوش داده باشند يكروز خيسانيده با مثل او شكر مخلوط نموده در آفتاب بگذارند وقدر شربتش از پنج ل تا ده ل است واگر گل وبه بيد مشك وساير شكوفه ها را به دستور مربا سازند هر تكرار منافع خاصيت كه در اصل آنچيز مذكور است مرباى پسته كه از پوست بيرون پسته به دستور مرباى بالنگ ترتيب دهند بغايت مقوى دل ومعده وجگر ودماغ است وجهة امراض باردهء مزمنه مفيد مرباى جوز جهة تقوية باه وبتخفيف رطوبة معده وتقوية جگر نافع است كردكان
(٣٣٧)