5 - رابطه قضاء و قدر با مسألة جبر و اختيار بر اساس آنچه كه در تبيين فلسفى قضاء و قدر گفته شد، روشن گرديد كه پذيرش قضاء و قدر الهى در مورد موجودات و حوادث جهان، چيزى جز پذيرش نظام قطعى و حتمى على و معلولى در جهان بر اساس اراده و مشيت الهى نيست. از اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه اگر سرنوشت همه پديده ها و حوادث، با علل متقدمه خود، بستگى كامل دارد و هر چه در اين جهان، تحقق مى يابد، در دايره اين نظام قطعى است پس چه جايى براى آزادى و اختيار انسان باقى مى ماند.
به تعبير ديگر: با قبول اصل عليت عمومى، آيا مى توان آزادى و اختيار بشر را پذيرفت. اين بحث از مباحثى است كه هميشه مورد توجه علما و فلاسفه بوده است. بسيارى از متفكران قديم و جديد، چنين گمان كرده اند كه پذيرش نظام ضرورى موجودات، بر اساس اصل عليت عمومى، با آزادى و اختيار بشر، منافات دارد.
چون مطابق اصل ضرورت و وجوب نظام هستى، هيچ حادثه اى در اين جهان، بدون وجوب و ضرورت، موجود نمى شود، يعنى هر حادثه اى از حوادث، اگر علت تامه وى محقق شد، جبرا و ضرورتا تحقق خواهد يافت و محال است كه