كمال و خير نكته اى را كه بايد در اينجا خاطرنشان كنيم اين است كه منظور از (كمال) در اينجا (صفت وجودى ملائم باذات فاعل) است كه گاهى منشأ انجام كار اختيارى مى شود و گاهى در اثر آن به وجود مى آيد و كمالى كه در اثر انجام كار ارادى حاصل مى شود، گاهى كمال نهايى فاعل و يا مقدمه اى براى رسيدن به آن است. و در اين صورت، در اصطلاح فلاسفه (خير حقيقى) ناميده مى شود. و گاهى تنها با يكى از قوا و نيروهاى فاعل، ملائمت دارد هر چند مزاحم با كمالات ديگر و كمال نهايى وى باشد و در مجموع، به زيان فاعل تمام شود. و در اين صورت، (خير مظنون) ناميده مى شود.
مثلا نتيجه طبيعى كه بر خوردن غذا مترتب مى شود، كمالى است براى قوه نباتى كه مشترك بين انسان و حيوان و نبات است. و لذتى كه از آن حاصل مى گردد، كمالى است براى قوه اى كه آن را درك مى كند و مشترك ميان حيوان و انسان است.
اما اگر غذا خوردن با نيت صحيح و به منظور كسب نيرو براى انجام وظايف الهى انجام گيرد، موجب كمال انسانى هم مى شود. و در اين صورت، وسيله اى براى كسب خير حقيقى هم خواهد بود.
ولى اگر صرفا براى التذاذ حيوانى باشد، مخصوصا اگر از مأكولات و مشروبات حرام استفاده شود، تنها موجب كمال براى بعضى از قواى شخصى مى شود و به كمال نهايى وى، زيان مى زند. و در نتيجه، كمال حقيقى انسان را به بار نمى آورد. و از اين روى، (خيرپندارى يا خيرمظنون) ناميده مى شود.
ضمنا مناسبت واژه هاى (اختيار و خير) نيز روشن شد، زيرا هر فاعل مختارى، فقط كارهايى را انجام مى دهد كه مناسبت با كمال خودش داشته باشد، و از جمله