با توجه به مطالب گذشته، ذيلا بايد چند مطلب بيان شود:
1 - تحليلى درباره افعال اختيارى.
2 - جبر و اختيار و اخلاق.
3 - امربين امرين از نظر فلسفى، كلامى و اخلاقى.
4 - بحثى با ماديين.
تحليلى درباره افعال اختيارى هيچ كار ارادى و اختيارى (به معناى عام اراده و اختيار) نيست كه بدون شعور و علم فاعل به آن، انجام بگيرد. خواه علمى كه عين ذات فاعل باشد - چنان كه در فاعل بالتجلى وجود دارد - و خواه علمى كه عين خود فعل باشد - چنان كه در مورد فاعل بالرضا ملاحظه مى شود - و خواه علمى كه لازمه علم به ذات باشد - چنان كه در فاعل بالعنايه قائل شده اند - و خواه علمى كه از عوارض انفكاك پذير از ذات باشد - چنان كه در فاعل بالقصد تحقق مى يابد.
همچنين هيچ كار ارادى و اختيارى نيست كه (فاعل) هيچ گونه محبت و رضايت و ميل و كششى نسبت به آن نداشته باشد و با كمال بى علاقگى و نفرت واشمئزاز، آن را انجام دهد.
حتى كسى كه داروى بد مزه اى را با بى رغبتى مى خورد يا خود را در اختيار جراح قرار مى دهد تا عضو فاسدى را از بدنش قطع كند، چون علاقه به سلامتى خودش دارد و سلامتى وى جز از راه خوردن داروى تلخ يا بريدن عضو فاسد، تأمين نمى شود، از اين جهت به خوردن همان دارو و از دست دادن عضو بدنش ميل پيدا مى كند، ميلى كه بر كراهت از مزه بد و ناراحتى از قطع عضو، غالب مى شود.
محبت و خواستن كار هم به اختلاف انواع فاعل، متفاوت مى شود و مفاهيم