است كه از طريق علل ناقصه براى محدود ساختن يك امر، مانند ديدن، حاصل آمده است هر يك اثرى خاص در محدود كردن آن دارد و برخى از اين عوامل نيز، صرفا مانع تأثير عوامل ديگرند..).
استاد بزرگوار (مصباح يزدى) در مورد كلام علامه در نهايه چنين مى فرمايند:
ويظهر من كلام سيدنا الأستاذ - قدس سره الشريف -: أن القضاء هو العلم بالنسبة الوجوبية للشئ الى فاعله التام والقدر هوالعلم بنسبته الأمكانية الى السبب الناقص وقد صرح به في موارد أخرى ويتفرع عليه ان القضاء لا يتغير بخلاف القدر كما هو مقتضى نسبة القضاء الى اللوح المحفوظ ونسبة القدر الى لوح المحو والأثبات. ولاريب ان التغير انما يتصور في الماديات، وهذا يوجب اختصاص القدر بها، بخلاف القضاء حيث عمموه الى المجردات ايضا.. (1) يعنى: (از كلام استاد بزرگوار - قدس سره الشريف - معلوم مى شود كه (قضاء) همان علم به نسبت ضرورى بين علت و معلول مى باشد و (قدر) نيز عبارت است از علم به نسبت امكانيه به سبب ناقص، يعنى عليت به حد ضرورى و تماميت نرسيد و به همين مطلب در موارد ديگرى نيز تصريح نموده است.
بنابر اين تعريف، (قضاء) هيچ وقت تغيير نمى كند، به خلاف (قدر)، همان طورى كه نسبت قضاء به لوح محفوظ و قدر به لوح محو واثبات، اقتضاى اين مطلب را مى كند. و شكى نيست كه تغيير تنها در ماديات متصور است و اين موجب مى شود كه (قدر) تنها در مورد ماديات معنا پيدا كند، به خلاف قضاء كه شامل مجردات نيز مى شود..).
(استاد مصباح) در كتاب (آموزش عقايد) در تبيين قضاء و قدر، اين گونه مى فرمايد: منظور از تقدير الهى، اين است كه خداى متعال، براى هر پديده اى