3 - مفهوم قضاء و قدر لغة و اصطلاحا واژه قضاء كلمه (قضاء) به حسب اصل لغت، همانطور كه راغب در مفردات القرآن مى گويد، به معنى فيصله دادن است، خواه فعلى باشد و خواه قولى، خواه به خداوند نسبت داده شود و يا به غير خداوند.
به تعبير ديگر: واژه قضاء به معناى گذراندن و به پايان رساندن و يكسره كردن است و نيز به معناى داورى كردن (كه نوعى يكسره كردن اعتبارى است) به كار مى رود. قاضى را از اين جهت قاضى گويند كه ميان متخاصمين، حكم و داورى مى كند.
لذا كلمه (قضاء) در مورد (حكم) زياد استعمال مى شود همانطور كه گفته شد، ظاهرا اين بدان جهت است كه حكم، پايان دهنده و قطع كننده يك جريان است.
كلمه قضاء مرادف با حكم نيست، زيرا در مواردى به كار برده مى شود كه استعمال كلمه حكم در آن مورد به هيچ وجه صحيح نيست مثل (فقضاهن سبع سموات) (1) و يا (فاذا قضيتم مناسككم) (2) و يا (قضى الامر) (3) در همه اين موارد، مفهوم