نقد نظريه حسن يا وجوب تكليف بدان كه نظريه تو درباره حسن يا وجوب تكليف نيز بر پايه ميزان تو، امرى مشكل و دشوار است. و اگر در اين مورد به فتواى عقل خود رجوع كنى، مى بينى كه اين مطلب بسان لقمه اى گلوگير است كه نمى توانى آن را فرو برى. اكنون براى روشن شدن آن، مثالى مى آورم و آن اين كه: فردى گروهى را جمع نموده و به آنان مى گويد:
هر كس به اندازه يك وجب از اين تپه سنگريزه كم كند، كوهى از طلا و تپه اى از ياقوت و زبرجد به او مى دهم و اگر مخالفت نمايد، بينى او را قطع و چشمانش را كور نموده، او را به دار آويخته و سرانجام خواهم كشت، و حال آنكه فرد مزبور هيچ گونه نيازى به مشقت و رنج آن گروه نداشته و از بخل و تنگ نظرى، منزه است.
بدين جهت انعام و ترك آن نزد او يكسان است، زيرا خود، هرگونه خيرى را دارا بوده و بر دفع هرگونه شرى نيز توانا مى باشد، بنابراين، رنج و زحمت ديگران براى او فايده اى نمى بخشد كه عدم آن مايه خسران و زيان او گردد.
البته فرض بر اين است كه او با ما تفاوت دارد و چنين نيست كه انعام او به خاطر اداى حق و يا جزاء برعملى و يابه انگيزه مدح و ثناى ديگران باشد كه موجب مسرت او گردد، زيرا مدح و ثناى مسرت بخش نيز فايده اى به شمار نمى آيد، زيرا فرد مزبور، مستغنى از آن است.
خلاصه بحث فوق فرد مزبور با ما كاملا تفاوت دارد، زيرا نه رنج و زحمت ديگران براى او فايده اى دارد، و نه مدح و ثناء و سپاس ديگران و خوشنامى و شهرت در ميان افراد، نزد او ارزش و اعتبارى دارد، و نه مخالفت تكاليف به او زيانى رسانده و مايه يأس و نگرانى خاطر او مى گردد. با اين همه، اكثريت مكلفان در برابر تكاليف، احساس