با حركت به اين سو و حركت به آن سو متساوى است و هر دو طرف، برايش امكان دارد. و اين اختيار حيوان، يعنى ميل و اراده حيوان است كه از آزادى مسير، استفاده كرده و يك سو را انتخاب مى كند.
يك قدم بالاتر، عالم فعاليت انسان را مورد مطالعه قرار مى دهيم. در اينجا آزادى را به حد اعلا كه ممكن است فرض شود، مشاهده مى كنيم. حيوان هر چند در حركات مخصوص حيوانى خويش، آزاد است و (طبيعت) مسير معين و خط سير مشخصى براى حيوان تعيين نكرده. و ميدان عمل وسيعى به حيوان داده است.
حيوان با انواع مختلف حركات، نسبت متساوى دارد و فقط اراده و اختيار خود حيوان است كه مسير را تعيين و مشخص مى كند، ولى يك چيز هست و آن اينكه:
اراده و اختيار حيوان محدود به اطاعت از تمايلات و غرايز حيوانى است و هر چه مورد تصويب و موافقت غرايز و تمايلات حيوان واقع شود، اراده حيوان بى درنگ عمل مى كند.
در وجود حيوان و انسان، اراده بيشتر به قوه مجريه شبيه است و اين قوه مجريه، در وجود حيوان، تابع فرمان بلاشرط و مستبدانه غرايز و تمايلات است. و در حقيقت، كشور در دست يك سلسله تمايلات و غرايز است و تحت هدايت و رهبرى آن تمايلات و نيروى اجراى قوه مجريه است كه مناسبات و روابط اين كشور با خارج، رعايت مى شود و مبادلاتى صورت مى گيرد و دستگاه وجود حيوان اداره مى شود.
در دستگاه وجود حيوان، به صرف اينكه تصور مطلوبى كه موافق با يكى از تمايلات است، پديد آمد و موافقت وى با يكى از غرايز و تمايلات روشن شد، بى درنگ به حكم آن تمايل، نيروى اراده درصدد اجرا بر مى آيد و اجرا مى كند مگر آنكه يك مانع خارجى پيدا شود و مانع اجرا گردد. پس حيوان در عين اينكه در