علمى و قرب به ذات حق سبحانه را در نظر بگيرد و از سوى ديگر، در پرتو قوه تعقل، مى تواند اهميت يك هدف و موجبات و موانع رسيدن آن را بطور منطقى، تحت محاسبه درآورد). (1) خلاصه بحث از بحثهاى گذشته معلوم شد كه:
اولا: افعال صادره از انسان، مانند هر ممكن الوجود ديگرى، در ذات خود، به طورى است كه ممكن است بشود و ممكن است نشود و در پرتو علل و مقدمات معينى است كه ضرورت و وجوب پيدا مى كند.
ثانيا: فعاليتهاى انسان و حيوان با فعاليتهاى جمادى از قبيل سوختن آتش و جذب جاذبه و مغناطيس و غيره، فرق دارد و آن فرق اين است كه براى فعاليتهاى جمادى، فقط يك راه در طبيعت تعيين شده و امكان انحراف از آن راه به جمادات داده نشده و از اين رو، فعاليتهاى جمادى، محدود و يكنواخت است ولى اين محدوديت و يكنواختى از فعاليتهاى حيوانى برداشته شده و ميدان عملى به آنها داده شده و تعيين راه به اراده و انتخاب خود حيوان واگذار شده است.
ثالثا: انسان در كيفيت اختيار و انتخاب، با حيوان فرق مى كند و آن اينكه:
حيوان فقط تحت تأثير غريزه، راهى را كه تعيين آن به اراده و اختيار خود حيوان واگذار شده است، تعيين و اختيار مى كند و در مقابل حكومت غريزه، آزادى ندارد ولى انسان به عللى در مقابل تحريكات غريزى اجبار ندارد و آزاد است كه اثر تحريك غريزه را تحت محاسبه درآورد. و احيانا در مقابل آن مقاومت كند و آن را به عقب براند.