5 - نظريه بعضى از روانشناسان:
هيچ گونه ضرورت و وجوب و جبرى بر اعمال انسان حكومت نمى كند، زيرا افعال انسان با اراده انجام مى يابد و اراده از قانون عليت عمومى آزاد است.
6 - نظريه محققين حكماى اسلامى:
نظام هستى، نظام ضرورى است و استثنا پذير هم نيست. در عين حال، انسان در افعال وآثار خود، مختار و آزاد است و حد اعلاى آزادى، براى انسان موجود است و اين اختيار و آزادى، با ضرورت نظام هستى، منافات ندارد چنان كه از تقسيم فوق معلوم است، مخالفين نظريه ما مجموعا دو صف عمده را تشكيل مى دهند، يكى صف كسانى كه به ضرورت على و معلولى اذعان دارند و قائل به عدم اختيار انسان هستند، و ديگرى صف كسانى كه به نوعى منكر ضرورت على و معلولى در مورد افعال انسان هستند و قائل به اختيار مى باشند. در حقيقت، هر دو صف، يك عقيده مشترك دارند و آن اين است كه هر دو دسته يك نوع ملازمه اى بين قانون ضرورت على و معلولى و مجبور بودن انسان از يك طرف و بين عدم ضرورت على و معلولى و اختيارى و آزادى انسان از سوى ديگر، قائل هستند منتها يك دسته، ضرورت على و معلولى را پذيرفته اند و اختيار را نفى كرده اند و دسته ديگر، اختيار را پذيرفته و ضرورت على و معلولى را در مورد افعال انسان، نفى كرده اند.
نظريه ما، درست نقطه مقابل نظريه مشترك اين دو دسته است، يعنى ما هيچ ملازمه اى بين قانون ضرورت على و معلولى و مجبور بودن انسان، قائل نيستيم. و هيچ نوع ملازمه اى هم بين عدم ضرورت على و معلولى و اختيار انسان، معتقد نيستيم، بلكه مدعى هستيم: ضرورت على و معلولى در مورد انسان با در نظر