جبر و اختيار و اخلاق يكى از سؤالاتى كه مطرح است آن است كه آيا سجايا و ملكات روحى انسان، قابل تغيير و تبديل هست يا نيست؟
تمام سيستم هاى اخلاقى با همه اختلافاتى كه از لحاظ هدف و وسيله، با يكديگر دارند، يك مطلب را به عنوان اصل مسلم پذيرفته اند و آن اينكه: سجايا و ملكات روحى انسان، قابل تغيير است. و ممكن است (عادت) جاى (طبيعت) را بگيرد.
علماى اخلاق مى گويند: (تربيت) عبارت است از فن تشكيل عادت، و عادت براى بشر (طبيعت ثانويه) مى شود، معناى اين جمله اين است كه ساختمان روحى انسان، قابل انعطاف است و هر حالت جديدى كه به وى داده و مدتى ادامه بدهند، آن حالت جديد، صفت راسخه مى شود.
در مقابل اين نظريه، نظريه كسانى است كه معتقدند: تعليم و تربيت در افرادى كه سرشت بد دارند، تأثيرى ندارد. و معتقدند كه تربيت، نااهل را چون گردكان بر گنبد است.
به عقيده اين دسته، امزجه روحى بشر، عينا مانند طبايع مخصوص نباتات، جمادات و حيوانات است. و همان طورى كه هرگز شاخ بيد، بر ندهد، و نى بوريا، شكر ندهد، و زمين شور، سنبل بر نياورد، و آهن بد به شمشير نيك تبديل نشود، آدم بد سرشت، زشت طينت و بد گوهر نيز پاك نهاد و پاكيزه نفس نشود. و مصدر اعمال نيك نگردد. و آن كس كه سرشت او را بد آفريدند، تغيير سرشت نخواهد داد.
گليم بخت كسى را كه بافتند سياه * به آب زمزم و كوثر سفيد نتوان كرد