منتقل مى شود، ولى اين صفات و سجايا آن ثبات و استحكامى را كه در مشخصات نوعى موجود است واجد نيستند و با عوامل تربيتى و اخلاقى، قابل تغيير و تبديل و كاهش و افزايش اند.
به علاوه ما حسا و وجدانا اثر تربيت را در افراد وامم، مشاهده مى كنيم. امروز مهمترين چيزى كه نظر علماى اجتماع را جلب كرده، تجهيزات تربيتى و اخلاقى ملل و اقوام است.
امر بين الامرين از ديدگاه فلسفى، كلامى و اخلاقى با بحثهايى كه گذشت، اثبات شد كه (جبر و اختيار) از جنبه فلسفى، كلامى و اخلاقى، نظر صحيح آن همان نظريه امر بين امرين است، زيرا افعال صادره از انسان از ديدگاه فلسفى در عين اينكه از نظرى، امكان شدن و امكان نشدن دارد، از نظر ديگرى آنچه شدنى است، شدنى است و آنچه نشدنى است، نشدنى است.
يعنى نه ضرورت به طور مطلق حكم فرماست و نه امكان، بلكه امرى است بين امرين و از نظرى ضرورت و وجوب حكم فرماست و از نظر ديگر امكان، و هنگامى كه از جنبه كلامى، اين مسألة را مورد مطالعه قرار مى دهيم، مى بينيم: نه اين است كه افعال انسان صرفا مستند به اراده ذات بارى است و انسان منعزل است از تأثير و نه اين است كه صرفا مستند به خود انسان است، بلكه رابطه فعل با انسان است، لكن مستند به اراده ذات بارى نيز هست، منتها در طول يكديگر (نه در عرض و به طور شركت).
هنگامى كه از جنبه اخلاقى، مطالعه مى كنيم، باز مى بينيم نه اين است كه سرشتهاى موروثى ثابت و غير قابل تغيير باشد و نه اين است كه موضوع سرشت و طينت و اخلاق موروثى، به كلى دروغ باشد، بلكه امرى است بين امرين، يعنى در