4 - تبيين فلسفى بحث قضاء و قدر و نظرات پيرامون آن به طور كلى درباره حوادثى كه در جهان واقع مى شود، مى توان سه گونه نظر داد:
اول اينكه: بگوييم: حوادث، با گذشته خويش هيچ گونه ارتباطى ندارند، هر حادثه در هر زمان كه واقع مى شود مربوط و مديون امورى كه بر او تقدم دارند (چه تقدم زمانى و چه تقدم غير زمانى) نيست، نه اصل وجود او به امور قبلى مربوط و متكى است و نه خصوصيات و شكل و مختصات زمانى و مكانى و اندازه و حدود او مربوط به گذشته است و در گذشته تعيين شده است. البته با اين فرض، سرنوشت معنا ندارد. سرنوشت هيچ موجودى قبلا، يعنى در مرتبه وجود يك موجود ديگر، تعيين نمى شود، زيرا رابطه وجودى ميان آنها نيست. مطابق اين نظر، بايد اصل عليت را يكسره انكار كنيم و حوادث را با گزاف و اتفاق، توجيه كنيم.
اصل عليت عمومى و پيوند ضرورى و قطعى حوادث با يك ديگر و اين كه هر حادثه اى تحتم و قطعيت و همچنين تقدر و خصوصيات وجودى خود را از امرى يا امورى مقدم برخود گرفته است، امرى است مسلم و غير قابل انكار. اصل عليت و اصل ضرورت على و معلولى و اصل سنخيت على و معلولى را از اصول متعارفه