" اين فرزند من سرور و سالار است، چنان كه پيامبر (صلى الله عليه وآله) او را سيد و سالار ناميد. خداوند به زودى از سلاله وى مردى به جهان بياورد همنام پيامبرتان كه در صورت و سيرت چون او باشد، وقتى خروج كند كه مردم به خواب غفلت فرو رفته و حق و حقيقت مرده و ظلم و بيداد آشكار شده باشد، به خدا اگر خروج نكند، گردن او را نيز مىزنند، با ظهور و قيام وى اهل آسمان و ساكنانش شادمان شوند و زمين از عدالت سرشار گردد، همانگونه كه قبل از آن از ستم و جور پر شده باشد " (1) جمله حضرت كه " اگر خروج نكند گردنش را مىزنند " نشانگر اين است كه دستگاه هاى امنيتى دشمنان اندكى قبل از ظهور از ماجرا آگاه شده و چه بسا به نقشه حضرت پى ببرند. از همين رو اگر امام خروج و قيام نكند مرگ او را تهديد خواهد كرد.
ابراهيم جريرى از پدرش روايت كرده كه گفت:
" نفس زكيه جوانى است از خاندان محمد (صلى الله عليه وآله) نامش محمد بن حسن كه بى جرم و بى گناه كشته شود.
چون او را بكشند هيچ عذر و بهانه اى براى آنان در آسمان و زمين باقى نماند، در اين هنگام خداوند قائم آل محمد را در ميان گروهى اندك و ناشناخته و به ظاهر ضعيف و ناتوان برانگيزد، وقتى خروج كنند، مردم برايشان اشك ريزند، زيرا يقين دارند كه جملگى به زودى دستگير خواهند شد، اما خداوند شرق و غرب جهان را به روى آنها بگشايد، آگاه باشيد كه آنان مؤمنان حقيقىاند و بدانيد كه (همراهى آنان) بهترين جهاد، در آخر الزمان است " (2) از اين روايت مىتوان فهميد كه حضرت در آغاز كار با تعداد اندكى از ياران ظهور مىكند به شكلى كه مردم به حال آنان مىگريند و تصور مىكنند كه به زودى دستگير و كشته مىشوند.
از امام باقر (عليه السلام) نقل شده كه فرمود: