تورات فعلى پس از آنكه در سفر اول فرمانروايان، به سليمان (عليه السلام) افترا مىبندد كه او دست از بندگى خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت، مىگويد: " و به سليمان گفت: به خاطر آنكه پيمان مرا رعايت نكردى و دستورات مرا پاس نداشتى، ملك و مملكت را از دست تو گرفته و آن را جزء جزء مىگردانم. " (1) دوران تجزيه و كشمكش داخلى اختلاف هاى داخلى اسرائيليان تا آنجا پيش رفت كه از نيروهاى بت پرست باقى مانده پيرامون خود و نيز از فراعنه و آشوريان و بابليان عليه يكديگر يارى گرفتند.
يهوديان پس از درگذشت حضرت سليمان (عليه السلام) در شكيم (نابلس) گرد آمده و بيشتر آنان با " يربعام بن نباط " بيعت كردند. او از دشمنان حضرت سليمان در زمان حياتش بود و از دست آن حضرت به سوى فرعون مصر گريخته بود. و پس از وفات سليمان دوباره بازگشت و مورد استقبال يهوديان قرار گرفت و در ساحل غربى رود اردن دولتى به نام اسرائيل تأسيس كرد و پايتخت آن را شكيم يا سامره قرار داد. و تعداد اندكى از آنان با " رحبعام " پسر حضرت سليمان بيعت نموده و پايتخت خود را قدس قرار دادند و اين دولت به نام يهودا معروف گرديد.
اما آصف بن برخيا وصى حضرت سليمان كه خداوند او را در قرآن با جمله " عنده علم من الكتاب " (نزد او دانشى از كتاب بود) وصف نموده، از بنى اسرائيل جز تكذيب، بهره اى نبرد.
تورات بيان مىكند كه كفر و بت پرستى امرى آشكار در ميان پيروان يربعام بوده و مىگويد: