علت حمله دوم، كشمكش ميان بخت النصر و فرعون مصر براى نفوذ در منطقه فلسطين بود، فرعون فرمانروايان شام و فلسطين و از جمله صدقيا فرمانرواى قدس را بر هم پيمانى با خود و عليه بابليان تشويق كرد. آنان نيز پذيرفتند. او حمله خود را به منطقه آغاز كرد، اما بخت النصر به سرعت دست به هجومى ديگر زد كه منجر به شكست مصريان و تصرف تمام منطقه گرديد. لشكر بابليان وارد قدس شدند و معبد سليمان را به آتش كشيده و ويران كردند و خزانه هاى آن را به غارت بردند. خانه بزرگان يهود را نيز چنين كرده و قريب به 50 هزار تن از يهوديان را به اسارت گرفتند و فرزندان صدقيا را پيش روى او سر بريده و چشمهايش را از حدقه بيرون آوردند و سپس همراه با اسيران بردند، و بدين گونه كشور يهودا را منقرض ساختند. (1) دوران استيلاى ايرانيان كوروش فرمانرواى ايران، در سال 539 ق. م سرزمين بابل را اشغال و حكومت آن را سرنگون كرد و با حمله به منطقه شام و فلسطين آنجا را نيز فتح نمود و به اسراى بخت النصر و يهوديانى كه در بابل بسر مىبردند اجازه بازگشت به قدس و بازسازى معبد را صادر كرد و گنجهاى معبد را به آنان بازگرداند و " زر بابل " را بعنوان فرمانرواى آنان برگزيد. (2) حاكم يهودى منصوب كوروش، بازسازى معبد سليمان را آغاز نمود، اما اقوام مجاور از اين كار، به هراس افتاده و به كمبوجيه جانشين كوروش شكايت كردند، وى دستور داد از ادامه ساخت معبد جلوگيرى شود، اما مجددا " داراى اول "،
(٨٧)