از اين دو روايت، چند موضوع روشن مىشود:
الف: نقش علمى شهر كوفه در گسترش تشيع و پيروى از اهل بيت (عليهم السلام)، در آستانه ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) مضمحل شده و از بين مىرود، البته كوفه شامل نجف نيز مىشود زيرا نام اصلى آن نجف كوفه بوده است بلكه گاهى مراد از كوفه تمام عراق است چنانچه قبلا بيان كرديم، اما نقش قم همچنان ادامه مىيابد. و نزديك ظهور، از عظمت بيشترى برخوردار مىگردد، چنان كه دو فقره از اين روايت به اين معنى اشاره داشت: " و اين همه، در طول زمان غيبت قائم ما تا ظهور وى مىباشد " و " اين امور نزديك ظهور قائم ما خواهد بود. " ب: نقش برجسته اعتقادى شهر مقدس قم، در آن زمان منحصر به ايران و يا شيعيان نيست، بلكه نقشى است جهانى كه حتى غير مسلمانان را نيز دربر مىگيرد " و به زودى زمانى خواهد رسيد كه قم و اهلش حجت بر مردم خواهند بود " " و كسى باقى نماند كه دين و دانش به او نرسيده باشد " اين بدان معنا نيست كه دانش و مذهب، از اين شهر به فرد فرد مردم جهان مىرسد، بلكه بدين معناست كه دست يا بى به مقررات و دستورات اسلام براى همه امكانپذير خواهد بود.
روايت اهل مشرق و پرچمهاى سياه اين حديث در منابع شيعه و سنى وارد شده و از آن بعنوان روايت درفشهاى سياه و روايت اهل مشرق ياد شده است، حديث مذكور را عده اى از صحابه پيامبر با اندكى تفاوت در الفاظ نقل كردهاند و تعدادى از آن منابع تصريح نمودهاند كه راويان اين خبر، همه مورد اعتمادند.
قديمىترين منابع حديثى سنى ها كه اين روايت و يا بخشى از آن را نقل كردهاند، عبارتند از: