ولى برخى روايات بين ظهور و خروج فرق مىگذارند. و نهضت امام (عليه السلام) در مكه را " ظهور " و حركت وى از آنجا به سوى مدينه را " خروج " مىنامند و يادآور مىشوند كه ظهور امام (عليه السلام) در مكه با حضور ياران خاص او انجام مىپذيرد، در حالى كه خروج وى از مكه به سوى مدينه زمانى رخ مىدهد كه تعداد ياران حضرت به ده هزار تن برسد و لشكر سفيانى در زمين فرو رود، از عبد العظيم حسنى (رضوان الله عليه) نقل شده كه مىگويد:
" به امام جواد (عليه السلام) عرض كردم: اميدوارم شما همان قائم اهل بيت محمد (صلى الله عليه وآله) باشيد كه زمين را از عدل و داد پر مىكند همانگونه كه مملو از ظلم و بيداد شده باشد، فرمود: ما اهل بيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) جملگى قائم به امر خدا و هدايت گر به دين او هستيم، اما من آن قائمى نيستم كه خداوند بوسيله او زمين را از لوث وجود كفار و منكرين پاك و سراسر گيتى را از عدل و داد سرشار گرداند، او كسى است كه ولادتش از مردم مخفى و شخص او از ديده ها پنهان و جارى كردن نامش بر زبان حرام است، او همنام رسول الله (صلى الله عليه وآله) و هم كنيه اوست، زمين زير پايش پيموده و هر كار دشوارى برايش آسان گردد... ياران او به عدد اصحاب بدر سيصد و سيزده تن و از دورترين نقاط جهان گرد او جمع شوند و به اين ماجرا اشاره دارد آيه قرآن كه مىفرمايد: (هر جا كه باشيد خداوند همه شما را گردهم آورد. او بر هر چيز تواناست (1)) چون اين تعداد از مردم زمين گرد او جمع شوند، ظهور نمايد و چون شمار يارانش به ده هزار رسد به اذن خدا خروج كند و پيوسته دشمنان خدا را به هلاكت رساند تا خشنودى او حاصل گردد. عبد العظيم مىگويد: پرسيدم: اى سرور من چگونه امام قائم از خشنودى خداوند آگاه گردد؟ فرمود: با قرار دادن رحمت و مهربانى در دل او. " (2) همچنين اعمش از ابو وائل روايت كرده كه امير مؤمنان (عليه السلام) به فرزندش حسين (عليه السلام) نگاه كرد و فرمود: