ما در لبنان، نمونههايى از اين نقابداران را كه مزدور يهوديانند، ديدهايم كه به مناطق مسلمان نشينى كه تحت نفوذ آنهاست وارد شده و در حالى كه چهره هاى سياه خود را زير ماسكهاى سياه رنگ يا رنگهاى ديگر مخفى نمودهاند مؤمنان را شناسائى و به همدستان خود معرفى و آنها را به قتل رسانده، يا دستگير و زندانى مىكنند.
و سفيانى دست آموز آنهاست و نقابداران وى از نوع نقابداران همين گروه هايند.
در روايت ديگرى آمده است:
" سواران سفيانى به جستجوى اهل خراسان مىآيند و شيعيان آل پيامبر (صلى الله عليه وآله) را در كوفه مىكشند، آنگاه اهل خراسان در جستجوى حضرت مهدى (عليه السلام) بيرون مىآيند " (1).
برخى از روايات رنگ پرچم سفيانى را سرخ عنوان كردهاند كه نشانه سياست خونين او است، همچنانكه از امير المؤمنين (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: " براى آن نشانه هايى است... خروج سفيانى با پرچم سرخ، كه فرماندهاش مردى از قبيله " بنى كلب " است ". (2) خط و مشى سياسى و فرهنگ سفيانى روايات، نشان مىدهند كه سفيانى داراى فرهنگ و آموزش غربى است و چه بسا بزرگ شده همانجا باشد. در كتاب " غيبت " شيخ طوسى از بشر بن غالب به صورت مرسل (3) روايت شده كه گفت:
" سفيانى در حالى كه نصرانى شده، صليب بر گردن، از سرزمين روميان مىآيد. او رئيس گروه است. " (4)