اما ماجراى ظاهر شدن دجال، با توجه به روايات، به احتمال قوى مدتى نه چندان كوتاه، پس از برپائى حكومت جهانى حضرت مهدى (عليه السلام) و رفاه عمومى ملت هاى جهان و پيشرفت حيرت انگيز علوم به وقوع خواهد پيوست.
خروج دجال جنبشى بر اساس لاابالى گرى و نشأت گرفته از توطئه يهود و همانند جريان " هيپى گرى " غربى است كه ناشى از عيش و نوش و خوشگذرانى است. البته جنبش دجال يك چشم بسيار پيشرفته و داراى ابعاد عقيدتى و سياسى گسترده اى است كه تمامى ابزارهاى علمى روز را در تبليغات و ترفندهايش به كار مىگيرد و يهوديان كه در پشت اين حركت قرار دارند، از او پيروى كرده و با فريب دختران و پسران جوان آنان را در راستاى اهداف خود قرار مىدهند و مىتوان گفت كه فتنه و آشوب دجال بر مسلمانان فتنه اى سخت و ناگوار خواهد بود.
درباره رواياتى كه مىگويند: مسيح (عليه السلام) دجال را مىكشد، بايد دقت و بررسى به عمل آورد زيرا اين عقيده مسيحيان است كه در انجيل آنان آمده. در حالى كه فرمانرواى حكومت جهانى، بنا بر نظر تمام مسلمانان، حضرت مهدى (عليه السلام) است و مسيح (عليه السلام) نقش ياور و پشتيبان او را بر عهده خواهد گرفت. در روايات اهل بيت (عليهم السلام) آمده است كه مسلمانان به رهبرى حضرت مهدى (عليه السلام) دجال را به هلاكت مىرسانند.
پيمان صلح بين امام (عليه السلام) و غربى ها از روايات فراوانى كه مربوط به اين پيمان است مىتوان پى برد كه محتواى اصلى پيمان، برقرارى صلح، عدم تجاوز و همزيستى مسالمتآميز است. به نظر مىرسد هدف امام (عليه السلام)، ايجاد بسترى مناسب براى فعاليت هاى خود و برنامه هاى حضرت مسيح (عليه السلام) است تا او بتواند به شكل طبيعى در هدايت ملل غربى گام بردارد و تحولى در عقايد و سياست هاى آنها بوجود آورد و انحرافات حكومت ها و تمدن هاى غرب را برملا سازد. از روايات مربوط به اين قرارداد مىتوان فهميد، بين اين صلح و صلح حديبيه كه پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) با قريش منعقد كرد شباهت زيادى