" يعقوب ليث صفارى " نان وپياز را رها نكرد، تا توانست خليفه را به وحشت افكند.
مقاومت حيرت انگيز " ويت گنگ " مديون آن چيزى است كه در اسلام " خفت مؤنه " خوانده مى شود. يك ويت كنگ قادر است با مشتى برنج روزهاى متوالى در پناهگاهها بسر ببرد وبا حريف خود نبرد كند. هيچ رهبر مذهبى يا سياسى، تاكنون نتوانسته است با ناز پروردگى ولذت گرائى منشأ تحولى درجهان باشد. سبكبارى، شرط اساسى تحركها، جنبشها وجهشها است ". (1) جلوگيرى از تشريفات زائد ومراسم بى روح، يكى از ويژگيهاى حكومت على (عليه السلام) بود.
اساس حكومت على (عليه السلام) بر پايهء تلاش وفعاليت استوار، واز تملق وچاپلوسى بيزار ومتنفر بود.
روزى امام (عليه السلام) وارد شهر " انبار " شد. شهرى كه اغلب ساكنان آن را مسلمانان غير عرب تشكيل مى دادند. كدخدايان، كشاورزان، قاطبه اهالى آن شادمان وخردسند بودند كه خليفه بزرگوارشان از شهر آنان عبور مى كند. به استقبالش شتافتند. هنگامى كه مركب على (عليه السلام) به راه افتاد، آنان در جلو مركب، سينه خيزان شروع به دويدن كردند وبه اين ترتيب ارادت وخلوص خودرا اظهار نمودند.
على (عليه السلام) مركب خودرا نگه داشت وآنان را طلبيد. پرسيد: چرا مى دويد؟ اين چه كارى است كه شما انجام مى دهيد؟
در پاسخ عرض كردند كه: اين يك نوع احترامى است كه ما نسبت به امراء، حكمرانان وافراد مورد احترام خود قائل هستيم، اين سنت مرسومى است كه از ديرگاه در ميان ما معمول بوده است.
امام (عليه السلام) فرمود: اين كار، شمارا در دنيا به رنج وزحمت مى افكند ودر آخرت به شقاوت وبدبختى مى كشاند. هميشه از اين نوع كارها كه شمارا سست وزبون مى سازد خوددارى كنيد. چون اين عمل فايده ونتيجه اى به حال شما وافراد مورد نظر شما ندارد وچيزى كه نتيجه وفايده اى نداشته باشد، انجام آن روا نيست ".