و اين سخن را با دستور ويژه اى كه در باره آنها صدار مى كند تكميل مى سازد.
مى فرمايد: (بايد شخص خودت بدون هر واسطه ديگرى وضع آنها را در سراسر كشور اسلام زير نظر بگيرى و به طور مداوم از آنها سركشى كنى، تا مشكلاتشان با سر پنجه عدالت گشوده شود).
باز براى اينكه محرومان و ستمديدگان بر اثر دخالت اطرافيان، حاجبان، دربانان و واسطه ها زير دست و پا نمانند و فريادهايشان مستقيما به گوش رهبران برسد، به مالك چنين دستور مى دهد: واجعل لذي الحاجات منك قسما تفرغ لهم مجلسا عاما فتتواضع فيه لله الذي خلقك وتعقد عنهم جندك واعوانك من احراسك وشرطك حتى يكلمك متكلمهم، غير متنعنع فإني سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم يقول في غير موطن، " لن تقدس أمة لا يؤخذ للضعيف فيها حقه، من القوي غير متتعتع ".
براى نيازمندان بخشى از اوقات خود را اختصاص ده كه فارغ البال از همه چيز به آنها بپردازى، و در يك مجلس عمومى كه دردهاى آن به روى همه گشوده باشد بنشين، و تواضع را براى خدايى كه آفريننده توست پيشه كنى پاسداران و محافظان واعوان و انصارت را در اين مجلس كنار بگذار تا در نهايت آزادى هركس سخنى دارد بدون ترس و وحشت، و خالى از لكنت، بيان كند، چرا كه من از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه در مواطن متعددى اين سخن را تكرار فرمود: " امتى كه حق ضعيفان را با صراحت از زورمندان نگيرد هرگز روى پاكى به خود نخواهد ديد " نه تنها در اين فرمان كه در وصيتها به فرزندانش و به همهء دوستانش از بستر شهادت همين فرياد را مى كشد.
در كجاى تاريخ جهان ديده ايد كه پيشواى فرماندارش را تنها به خاطر شركت در يك مجلس ميهمانى مجلل، توبيخ و سرزنش كند كه على (عليه السلام) در نامهء (عثمان بن حنيف) فرموده است: آن هم تنها به اين دليل كه اغنياء بر سر آن سفره حاضر بودند و گرسنگان محروم و ممنوع. كجا شنيده ايد كه پيشوايى، بدترين درد را براى يك زمامدار اين بشمارد كه او شب سير بخوابد و در اطراف او گرسنگان باشند و به فرماندارش بگويد:
وحسبك ان تبيت ببطنة * وحولك اكباد تحن الى القدر على (عليه السلام) در نهج البلاغه ناراحتى شديد خود را در نامههايش از اينكه لشكر به هنگام