حدى كه براى بعضى از گناهان معين شده است (مسأله 2794) اگر كسى با يكى از محرمهاى خود كه مثل مادر و خواهر با او نسبت دارند زنا كند، به حكم حاكم شرع بايد او را بكشند و هم چنين است اگر مرد كافر با زن مسلمان زنا كند. و در اخبار بسيار وارد شده است كه انجام دادن يكى از حدها باعث مىشود كه مردم كار نامشروع نكنند و دنيا و آخرت آنان را حفظ مىكند و منفعتش براى آنان بيشتر است از اين كه چهل روز باران ببارد.
(مسأله 2795) اگر مرد آزادى زنا كند، بايد او را صد تازيانه بزنند و چنانچه سه مرتبه زنا كند، و در هر دفعه صد تازيانهاش بزنند، در دفعه چهارم بايد او را بكشند ولى كسى كه زن عقدى دائمى يا كنيز مملوك دارد، و در حالى كه بالغ و عاقل و آزاد بوده با او نزديكى كرده، و هر وقت هم بخواهد مىتواند با او نزديكى كند، اگر با زنى كه بالغه و عاقله است زنا كند بايد او را سنگسار نمايند.
(مسأله 2796) مشهور اين است كه اگر مرد ببيند كه كسى با زن او زنا مىكند، چنانچه نترسد كه به او ضررى بزنند مىتواند هر دو را بكشد ولى اين حكم محل اشكال (احتياط واجب جايز نيست) است و به هر تقدير آن زن بر او حرام نمىشود.
(مسأله 2797) اگر مرد مكلف عاقلى با مكلف عاقل ديگر لواط كند، بايد هر دوى آنان را بكشند. و حاكم شرع مىتواند لواط كننده را با شمشير بكشد، يا زنده به آتش بسوزاند، يا دست و پاى او را ببندد و از جاى بلندى به زير اندازد و با شرائطى كه در مسأله (2795) گفته شد مىتواند سنگسارش كند. ولى اگر لواط كننده غير محصن باشد كشتن او اشكال دارد و بعيد نيست حدش جلد باشد.
(مسأله 2798) اگر يك نفر كس ديگر را امر كند كه به نا حق كسى را بكشد در صورتى كه قاتل و كسى كه به او دستور داده، هر دو مكلف و عاقل باشند قاتل را بايد كشت و كسى كه او را امر كرده بايد حبس كرد تا بميرد.