زمين بوده، بعد از تربيت مال او است و بايد مزد كسى كه آنها را تربيت كرده بدهد و اگر مال كسى بوده كه آنها را تربيت كرده، بعد از تربيت هم مال او است و مىتواند آنها را بكند ولى گودالهائى را كه بواسطه كندن درختها پيدا شده بايد پر كند و اجاره زمين را از روزى كه درختها را كاشته به صاحب زمين بدهد و مالك هم مىتواند او را مجبور نمايد كه درختها را بكند و اگر بواسطه كندن درخت، عيبى در آن پيدا شود، چيزى بر صاحب زمين نيست بلى اگر خود صاحب زمين درختها را بكند و عيبى در آن پيدا شود بايد تفاوت قيمت آن را به صاحب درخت بدهد و صاحب درخت نمىتواند او را مجبور كند كه با اجاره، يا بدون اجاره درخت را در زمين باقى بگذارد. و همچنين صاحب زمين نمىتواند صاحب درختها را مجبور نمايد كه با اجاره يا بدون اجاره درختها در زمين او بماند.
كسانى كه از تصرف مال خود ممنوعند (مسأله 2260) بچهاى كه بالغ نشده شرعا نمىتواند در مال خود تصرف كند و نشانه بالغ شدن يكى از سه چيز است: (اول) روئيدن موى درشت در زير شكم بالاى عورت. (دوم) بيرون آمدن منى. (سوم) تمام شدن پانزده سال قمرى در مرد، و تمام شدن نه سال قمرى در زن.
(مسأله 2261) روئيدن موى درشت در صورت و پشت لب و در سينه و زير بغل و درشت شدن صدا و مانند اينها نشانه بالغ شدن نيست، مگر انسان به واسطه اينها به بالغ شدن يقين كند.
(مسأله 2262) ديوانه و مفلس يعنى كسى كه به جهت مطالبه طلبكاران از طرف حاكم شرع از تصرف در مال خود ممنوع است، و سفيه يعنى كسى كه مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف مىكند، نمىتوانند در مال خود تصرف نمايند.
(مسأله 2263) كسى كه گاهى عاقل و گاهى ديوانه است، تصرفى كه در موقع