آبى كه براى پاك شدن روى آن ريختهاند، آب كمى كه در آن مىماند پاك است و همچنين است آبى كه از او جدا شده به تفصيلى كه در مسأله (27) گذشت.
9 - بر طرف شدن عين نجاست (مسأله 222) اگر بدن حيوان به عين نجس مثل خون، يا متنجس مثل آب نجس آلوده شود، چنانچه آنها بر طرف شوند، بدن آن حيوان پاك است و هم چنين است باطن بدن انسان مثل توى دهان و بينى. مثلا اگر خونى از لاى دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود، آب كشيدن توى دهان لازم نيست ولى اگر دندان عاريه در دهان باشد و خون به آن برسد بنابر احتياط واجب بايد آن را آب بكشند.
(مسأله 223) اگر غذا لاى دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسيده، آن غذا پاك است، و اگر خون به آن برسد بنابر احتياط نجس مىشود.
(مسأله 224) مقدارى از لبها و پلك چشم كه موقع بستن، روى هم مىآيد و نيز جائى را كه انسان نمىداند از ظاهر بدن است يا باطن آن، اگر نجس شود بايد آب بكشد.
(مسأله 225) اگر گرد و خاك نجس به لباس و فرش و مانند اينها بنشيند چنانچه طورى آنها را تكان دهند كه گرد و خاك نجس از آنها بريزد، و چيزى با رطوبت با آنها ملاقات كند نجس نمىشود.
10 - استبراء حيوان نجاستخوار (مسأله 226) بول و غائط حيوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده نجس است. و اگر بخواهند پاك شود، بايد آن را استبراء كنند يعنى تا مدتى