او ازدواج كند ولى اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نمايد و بعدا زن اجازه نمايد اشكال ندارد.
(مسأله 2402) اگر زن بفهمد شوهرش برادرزاده يا خواهرزاده او را عقد كرده و حرفى نزند، چنانچه بعدا رضايت ندهد عقد آنان باطل است.
(مسأله 2403) اگر انسان پيش از آن كه دختر خاله خود را بگيرد با مادر آن زنا كند، ديگر نمىتواند با آن ازدواج نمايد، و بنابر احتياط واجب دختر عمه نيز اين حكم را دارد.
(مسأله 2404) اگر با دختر عمه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد و پيش از آن كه با آنان نزديكى كند با مادرشان زنا نمايد احتياط مستحب آنست كه از ايشان به طلاق دادن جدا شود. و اما اگر زنا كردن با مادرشان پس از نزديكى با خودشان باشد موجب جدائى آنها نمىشود.
(مسأله 2405) اگر با زنى غير از عمه و خاله خود زنا كند، اولى آنست كه با دختر او ازدواج نكند، بلكه اگر زنى را عقد نمايد و پيش از آن كه با او نزديكى كند با مادر او زنا كند بهتر آنست كه از آن زن جدا شود ولى اگر با او نزديكى كند و بعد با مادر او زنا نمايد بلا شك لازم نيست از آن زن جدا شود.
(مسأله 2406) زن مسلمان نمىتواند به عقد كافر در آيد، مرد مسلمان هم نمىتواند با زنهاى كافره غير اهل كتاب ازدواج كند، ولى صيغه كردن زنهاى اهل كتاب مانند يهود و نصارى مانعى ندارد، و بنابر احتياط استحبابى عقد دائمى با آنها ننمايد و بعضى از فرق از قبيل خوارج و غلات و نواصب كه خود را مسلمان مىدانند در حكم كفارند، و مرد و زن مسلمان نمىتوانند با آنها بطور دائم يا انقطاع ازدواج نمايند.
(مسأله 2407) اگر با زنى كه در عده طلاق رجعى است زنا كند آن زن - بنابر اظهر بر او حرام نمىشود و اگر با زنى كه در عده متعه، يا طلاق بائن، يا عده وفات است زنا كند بعدا مىتواند او را عقد نمايد، اگر چه احتياط مستحب آنست كه با او