است. ولى اگر مخرج را از بول يا غائط تطهير نكرده باشد احتياط مستحب آنست كه اول آن را تطهير كند و بعد وضو بگيرد.
(مسأله 284) اگر يكى از اعضاء وضو نجس باشد و بعد از وضو شك كند كه پيش از وضو آنجا را آب كشيده يا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاك بودن و نجس بودن آنجا نبوده وضو باطل است، و اگر مىداند ملتفت بوده يا شك دارد كه ملتفت بوده يا نه وضو بنابر احتياط صحيح است، و در هر صورت جائى را كه نجس بوده بايد آب بكشد.
(مسأله 285) اگر در صورت يا دستها بريدگى يا زخميست كه خون آن بند نمىآيد و آب براى آن ضرر ندارد، بايد بعد از شستن اجزاء صحيحه آن عضو با رعايت ترتيب موضع زخم يا بريدگى را در آب كر يا جارى فرو برد، و قدرى فشار دهد كه خون بند بيايد، واحاطه آب بر آن موضع قطع شود و بعد انگشت خود را روى زخم يا بريدگى در زير آب از بالا به پائين بكشد تا آب بر آن جارى شود.
((شرط هفتم)) آن كه وقت براى وضو و نماز كافى باشد.
(مسأله 286) هر گاه وقت بقدرى تنگ است كه اگر وضو بگيرد تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مىشود، بايد تيمم كند، ولى اگر براى وضو و تيمم يك اندازه وقت لازم است بايد وضو بگيرد.
(مسأله 287) كسى كه در تنگى وقت نماز بايد تيمم كند، اگر به قصد قربت يا براى كار مستحبى مثل خواندن قرآن وضو بگيرد صحيح است، و اگر با علم و عمد فقط براى آن نماز وضو بگيرد كه مقدار يك ركعت يا بيشتر آن را كه در وقت درك مىكند باز صحيح است اگر چه در تأخير انداختن نماز معصيت كرده است.
((شرط هشتم)) آن كه به قصد قربت يعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگيرد، و اگر براى خنك شدن يا به قصد ديگرى وضو بگيرد باطل است.
(مسأله 288) لازم نيست نيت وضو را به زبان بگويد يا از قلب خود بگذراند بلكه اگر تمام افعال وضو بداعى امر خدا بجا آورده شود كفايت مىكند.