قصد نداشته باشد كه هميشه در آنجا بماند در حكم وطن او حساب مىشود.
(مسأله 1341) كسى كه در دو محل زندگى مىكند، مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مىماند، هر دو محل وطن او است. و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار كرده باشد، همه آنها وطن او حساب مىشود.
(مسأله 1342) كسى كه در محلى مالك منزل مسكونى است و شش ماه متصل با قصد در آنجا بماند، و بعد اعراض كند وطن حساب نمىشود.
(مسأله 1343) اگر به جائى برسد كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
(مسأله 1344) مسافرى كه قصد دارد، ده روز پشت سر هم در محلى بماند يا مىداند كه بدون اختيار ده روز در محلى مىماند، در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
(مسأله 1345) مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند، لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشته باشد، و همين كه قصد كند كه از طلوع آفتاب روز اول تا غروب روز دهم بماند، بايد نماز را تمام بخواند. و همچنين است اگر مثلا قصدش اين باشد كه از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند.
(مسأله 1346) مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند، پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و كوفه يا در تهران و شميران بماند بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1347) مسافرى كه مىخواهد ده روز در محلى بماند، اگر از اول، قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آنجا كه به قدر حد ترخص يا بيشتر باشد برود، اگر مدت رفتن و آمدنش مثلا به اندازه يك يا دو ساعت است كه در نظر