(مسأله 1289) اگر شهر ديوار دارد، بايد ابتداى هشت فرسخ را از ديوار شهر حساب كند، و اگر ديوار ندارد، بايد از خانههاى آخر شهر حساب نمايد.
شرط دوم - آن كه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جائى كه كمتر از هشت فرسخ است مسافرت كند، و بعد از رسيدن به آنجا قصد كند جائى برود كه با مقدارى كه آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، بايد نماز را تمام بخواند. ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ ديگر به وطنش يا محلى كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1290) كسى كه نمىداند سفرش چند فرسخ است، مثلا براى پيدا كردن گمشدهاى مسافرت مىكند، و نمىداند كه چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا كند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن چنانچه تا وطنش يا جائى كه مىخواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شكسته بخواند.
و نيز اگر در بين رفتن قصد كند كه چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، بايد نماز را شكسته بخواند.
(مسأله 1291) مسافر در صورتى بايد نماز را شكسته بخواند كه تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس كسى كه از شهر بيرون مىرود و مثلا قصدش اين است كه اگر رفيق پيدا كند، سفر هشت فرسخى برود، چنانچه اطمينان دارد كه رفيق پيدا مىكند، بايد نماز را شكسته بخواند و اگر اطمينان ندارد، بايد تمام بخواند.
(مسأله 1292) كسى كه قصد هشت فرسخ دارد، اگر چه در هر روز مقدار كمى راه برود، وقتى به جائى برسد كه اذان شهر را نشنود و اهل شهر او را نبينند و نشانه آن اين است كه او اهل شهر را نبيند، بايد نماز را شكسته بخواند ولى اگر در هر روز مقدار خيلى كمى راه برود كه عرفا بگويند مسافر است، بايد نمازش را تمام بخواند و احتياط مستحب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.