نبات نيست وفي الجمله، ميدان عملى براى نبات است كه براى جماد نيست. البته واضح است كه نبات به واسطه پرتو ضعيفى از حيات كه به وى رسيده، قدرت تطبيق با محيط پيدا كرده و مى تواند بر ماده مرده بى جان، سلطه پيدا كند و آن را تابع خود نمايد. و به منظور حفظ حيات و ادامه حيات، تصرفات متناسبى در ماده نمايد.
همين كه فعاليتهاى حيوانى را مورد مطالعه قرار دهيم، مى بينيم فعاليتهاى مخصوص حيوانى، يعنى فعاليتهاى ارادى حيوان، به هيچ نحو آن محدوديت و يكنواختى و بر نهج واحد بودن را ندارد.
حيوان، در حركات ارادى خويش، از قبيل آشاميدن آب، غذا خوردن، راه رفتن و غيره، هيچ گونه محدوديتى ندارد، زيرا از طرفى اين حركات و فعاليتها به اراده حيوان وابسته است نه چيز ديگر، و از طرف ديگر، يكنواخت و بر نهج واحد نيست. حيوان قادر است در حالى كه رو به نقطه اى حركت مى كند، آنا اراده كند و درست در جهت مخالف حركت اولى خود، حركت كند. قادر است حركت دورانى كند، يعنى آنا فآنا تغيير مسير و جهت بدهد. از محدوديت و يكنواختى فعاليت جمادات به هيچ نحو در حيوان مشاهده نمى شود. اگر يك جسم جامد، بخواهد حركات مختلفى بكند (مانند يك دستگاه ماشين) حتما لازم است نيروى خارجى او را اداره كند، ولى حيوان، صرفا با استفاده از نيروى داخلى، يعنى نيروى (احساس و اراده) مى تواند از خود هزار جور حركت و اثر مختلف نشان بدهد.
يك (كبوتر) مى تواند به ميل خود، پشت سر هم، چندين معلق بزند. بنابراين، حيوان بيش از نبات قادر است مجراى عمل خود را تغيير دهد، و براى حيوان ميدان عمل وسيع ترى باز است. و بديهى است كه به هر اندازه محدوديت عمل از بين برود و ميدان وسيع ترى پيدا شود، آزادى بيشترى پديد مى آيد. نسبت حيوان